Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
gradient
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
Other Matches
temperature gradient
تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
pyrolysis
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
thermal exposure
میزان جذب حرارت
temperature
درجه حرارت
temperatures
درجه حرارت
Fahrenheit
درجه حرارت فارنهایت
temperatures
درجه حرارت دما
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
operating temperature
درجه حرارت کار
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
hyperpyrexia
درجه حرارت بالاتر از صد
intermediate temperature
درجه حرارت متوسط
intermediate temperature
درجه حرارت میانی
filament temperature
درجه حرارت فیلامان
final temperature
درجه حرارت نهایی
thermostat
نافم درجه حرارت
tempering temperature
درجه حرارت بازپخت
temperature
درجه حرارت دما
ambient temperature
درجه حرارت محیطی
low temperature
درجه حرارت پایین
thermostats
نافم درجه حرارت
internal temperature
درجه حرارت داخلی
maximum temperature
درجه حرارت حداکثر
psychrophilic
رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
hypothermal
وابسته به تقلیل درجه حرارت
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
high temperature alloy
الیاژ درجه حرارت بالا
magnetic transition temperature
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
maximum safe temperature
درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
humiture
اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
pyrometer
وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
maximum permissible temperature rise
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
quantum
درجه میزان
cryogenic liquid
گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
pyrolyze
در اثر حرارت تغییر شیمیایی دادن
thermometers
میزان الحراره درجه
scale
میزان مقیاس درجه
thermometre
میزان الحراره درجه
thermometer
میزان الحراره درجه
thermocouple
وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
kelvin
درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
white heat
درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
pyroelectricity
ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
degree of protection
میزان تامین درجه حفافت
decalescence
کم شدن حرارت فلز هنگام تغییر و تبدیل ان در کوره
cable rigging tension chart
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
humid tropics
مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
strain rate
میزان تغییر شکل
jerked
میزان تغییر شتاب
jerking
میزان تغییر شتاب
jerks
میزان تغییر شتاب
jerk
میزان تغییر شتاب
frequency tolerance
میزان تغییر مجاز فرکانس
color fastness
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images
برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
scroll
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
geometrical percentage
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
exothermal
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
thermal stress
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
percent
درصد
rate
درصد
percentages
درصد
per cent
درصد
point
درصد
rates
درصد
percentage
درصد
cent
درصد
cent-
درصد
centi-
درصد
cents
درصد
percentage
نسبت یا درصد
percentages
نسبت یا درصد
percentages
برحسب درصد
water content
درصد رطوبت
at % interest
با بهره 21 درصد
percentage
برحسب درصد
weight percent
درصد وزنی
volume percent
درصد حجمی
percent salt
درصد نمک
rate
نرخ
[درصد]
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
case fatality rate
درصد مرگ و میر
percent
از قرار صدی درصد
equilibrium moisture content
درصد رطوبت متعادل
what p do you receive?
چند درصد می گیرد
surcharge
درصد هزینههای اضافی
surcharges
درصد هزینههای اضافی
trial rate
درصد ازمایش یک محصول
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
optimum moisture content
درصد رطوبت مناسب خاک
one hyndred percent column graph
نمودار یکصد درصد ستونی
profit margins
درصد سود از فروش خالص
profit margin
درصد سود از فروش خالص
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
pollen count
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen counts
درصد گردههای گیاهی در هوا
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
What percentage of the people are literate?
چند درصد مردم با سواد هستند ؟
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
Of this amount Europe's share is 20 percent.
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
progressive rebate
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
earthquake factor
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
percentile
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
stacked
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
warmth
حرارت
fervidity
حرارت
clammy
بی حرارت
enthrusiasm
حرارت
hotness
حرارت
heats
حرارت
heat
حرارت
pyogenic
حرارت زا
mettlesome
با حرارت
vehemence
حرارت
fervidness
حرارت
temperatures
حرارت
fire
حرارت
fired
حرارت
warms
با حرارت
warmest
با حرارت
warmed
با حرارت
fires
حرارت
warm
با حرارت
adust
با حرارت
temperature
حرارت
verve
حرارت
ardour
حرارت
ardor
حرارت
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
gradients
افت حرارت
heat of hydration
حرارت ئیدراسیون
heat transfer
انتقال حرارت
ardency
شور و حرارت
energetically
از روی حرارت
heat unit
واحد حرارت
gradient
افت حرارت
actinometre
حرارت سنج
heat drop
افت حرارت
heat economy
اقتصاد حرارت
heat expansion
انبساط حرارت
heat absorption
جذب حرارت
central heating
حرارت مرکزی
thermometer
حرارت سنج
fervently
از روی حرارت
thermometers
حرارت سنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com