English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
He is enthroned in the hearts of his people . درقلب ملت خود جای دارد
Other Matches
In the very heart of london . درقلب لندن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
are there any remarks? دارد
heavy fighting is in progress دارد
he has worms دارد
there is a time for everything دارد
he is ill with fever تب دارد
chains دارد.
hast او دارد
he has a rage for money دارد
chain دارد.
has دارد
it is usual with him عادت دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
There is a knack in it . یک فنی دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
walls have ears گوش دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
not a patch on چه دخلی دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
viruses وجود دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
god is خداوجود دارد
virus وجود دارد
the probability is احتمال دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
our library is well stocked خوبی دارد
what matter? چه اهمیت دارد
what the odds چه اهمیت دارد
Windows GDI بیتی دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
he has an axe to grind غرض دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
it has sides سه پهلو دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
he is fifty تمام دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
delectus برای ترجمه دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
back که یک باتری پشتیبان دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
in all like احتمال کلی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
significance معنای مخصوص دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
biased آنچه اریب دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
he has a loose tongue دهان لقی دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
bigamists زنی که دوشوهر دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
likelihood احتمال کلی دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
the switch is on برق جریان دارد
basses کسی که صدای بم دارد
bass کسی که صدای بم دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
he is f. of money پول فراوان دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
and there an end. و پایان وجود دارد.
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
rubrician کتاب نماز دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
length خط با طول جر حرف دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
crapaudiue door دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
he is rather i. than sick بهم خوردگی یاساکت دارد
consuetude est alterra lex عادت قدرت قانونی دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
dichord سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
dare he go? ایا جرات دارد برود
AT Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
creditor secured by pledge طلبکاری که رهینه در دست دارد
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
accessor شخصی که به داده دسترسی دارد
administrators تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
She is beginning to lose her looks . قیافه اش را دارد از دست می دهد
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
He is distantly related to me . بامن نسبت دوری دارد
Has he gone nust ? Is he out of his mind ? مگر مغزش عیب دارد؟
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He's of another opinion. نظر او [مرد] فرق دارد.
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
He takes ( heels) much interest in politics. به سیاست خیلی علاقه دارد
The price includes flights and accommodation. بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
What's in it for me? <idiom> این چه سودی برای من دارد؟
He has a glib(persuasive)tongue. زبان چرب ونرمی دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
[the house] is haunted [این خانه] روح دارد
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mistress of cooking زنی که در اشپزی دست دارد
She is too damned fussy خیلی ادا واطوار دارد
What's up with him? مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
puntist راننده کرجی نام دارد
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
tea has an adour p to itself چای بوی ویژهای دارد
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
He has a ready pen. قلم شیوا وروانی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com