Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
element	دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements	دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
Other Matches
team handball court	مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout	پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save	نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge	داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
goalposts	تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost	تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goal	دروازه
gates	دروازه
goals	دروازه
barbacan	دروازه
portal	دروازه
hoop	دروازه
hoops	دروازه
gate	دروازه
port	دروازه
portals	دروازه
goal area line	خط دروازه
gateway	دروازه
barbican	دروازه
gateways	دروازه
goalar	دروازه بان
tend goal	دروازه بانی
tend goal	حفظ دروازه
goalkeeper	دروازه بان
own goal	گل به دروازه خودی
gatekeeper	دروازه بان
keeper	دروازه بان
puck stopper	دروازه بان
gate keeper	دروازه بان
gatekeepers	دروازه بان
in goal	دروازه بان
goalies	دروازه بان
goalkeepers	دروازه بان
goalie	دروازه بان
goal tender	دروازه بان
keepers	دروازه بان
own goals	گل به دروازه خودی
goal keeper	دروازه بان
goal keeper line	خط دروازه بان
goal mouth	دهانه دروازه
goal posts	پایههای دروازه
between the pipes	تیر دروازه
logic gate	دروازه منطقی
goal area	منطقه دروازه
attacting zone	منطقه دروازه
octroi	مالیات دم دروازه
octroi	دروازه بانی
gateposts	بازوی دروازه
gatepost	بازوی دروازه
keep goal	دروازه بانی
starting gate	دروازه شروع
hoops	دروازه کروکه
hoop	دروازه کروکه
goal crease	محوطه دروازه
goals	دروازه بان
wicket	دروازه کوچک
save	نجات دروازه
goal	دروازه بان
saved	نجات دروازه
saves	نجات دروازه
wickets	دروازه کوچک
double reverse	شوت برگردان به دروازه
He was approaching the gate.	او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
long ball	پرتاب از دور به دروازه
catching glove	دستکش دروازه بان
crossbars	تیرک افقی دروازه
changing the goal keeper	تعویض دروازه بان
goalkeepers	دروازه بان فوتبال
twentyfive	خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
offside line	خط فرضی موازی با دروازه
standup goalie	دروازه بانی ایستاده
shot direct at goal	شوت مستقیم به دروازه
shootings	شوت بسوی دروازه
goalposts	تیرک عمودی دروازه
gatehouses	اطاق دروازه بان
deciding	نزدیک به دروازه حریف
sally port	دروازه عبور از قلعه
crossbar	تیرک افقی دروازه
goalkeeper	دروازه بان فوتبال
goalthrow	پرتاب دروازه بان
flopper	دروازه بان شیرجه رو
gates	دروازه شروع اسکی
gatehouse	اطاق دروازه بان
petard	بمب دروازه ریز
fast break	حمله سریع به دروازه
shooting	شوت بسوی دروازه
sally port	دروازه بزرگ قلعه
warders	نگهبان دروازه یا قصر
warder	نگهبان دروازه یا قصر
gate post	تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goal umpire	دروازه بان واترپولو
upright	تیرک عمودی دروازه
goal games	بازیهای دروازه دار
gate	دروازه شروع اسکی
goal kick	شوت بسوی دروازه
goalpost	تیرک عمودی دروازه
clearer	دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears	دورکردن گوی از نزدیک دروازه
punch the ball	مشت کردن دروازه بان
clears	دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest	دورکردن گوی از نزدیک دروازه
defensive	منطقه دفاعی شامل دروازه
clear	دفع توپ ازحوالی دروازه
clear	دورکردن گوی از نزدیک دروازه
seelos	دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
clearer	دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest	دفع توپ ازحوالی دروازه
in	توپی که وارد دروازه شده
send-offs	حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off	حرکت اسبها از دروازه شروع
send off	حرکت اسبها از دروازه شروع
active	دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
logic	دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
touch in goal line	ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
nineteen	علامت تعویض دروازه بان
nineteens	علامت تعویض دروازه بان
touch in goal	محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
drop a goal	ضربه زدن بر فراز دروازه
in-	توپی که وارد دروازه شده
stick glove	دستکش کلفت دروازه بان
gatehouse	اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouses	اطاق یازندان بالای دروازه
gatepost	تیر چار چوب دروازه
gateposts	تیر چار چوب دروازه
field goal	رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal	رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal	رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
end zone	منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
faubourg	قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
battering ram	میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
field player	بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
battering rams	میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
goal throw	پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
hanging-post	[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
heavier	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
peel	گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
A creaking gate hang long. <proverb>	یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
heavies	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal kick	ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
peels	گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
uprights	تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
heaviest	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
headmen	پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slot	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headman	پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
smothers	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inhibits	ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inverter	دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
inhibit	ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
smother	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
stickside	سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
slotting	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
three state logic	دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
place kick	توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
gopura	[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
slots	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
short side	خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
analogue	دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analogues	دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
bounce shot	گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
analog	دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
deflections	ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection	ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
punters	دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punter	دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
to rifle the ball into the goal	با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
tries	کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
break	جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
end zone	منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
breaks	جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
flop	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
gates	زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate	زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
icing	ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
try	کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
flopping	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
handball	بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
slanted	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
inhibit	توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits	توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
and	دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
slant	بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
identities	دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity	دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
circuits	مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit	مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
transistor	معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistors	معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
ttl	استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
goal light	چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
association croquet	مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
byes	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
coincidence function	دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com