Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
seaport
دریا بندر
seaports
دریا بندر
Search result with all words
prize of war
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Other Matches
cabotage
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
harbourless
بی بندر
harboring
بندر
harbors
بندر
harbored
بندر
port
بندر
wayside
بندر
seaport
بندر
harboured
بندر
harbour
بندر
cril
سد بندر
seaports
بندر
harbours
بندر
harbouring
بندر
registered port
بندر مشخص
longshoreman
باربرلنگرگاه بندر
seaport
بندر دریایی
seaports
بندر دریایی
port
بندر گاه
port
بندر ورودی
terminal port
بندر مقصد
ports of call
بندر توقف
secondary port
بندر فرعی
longshoremen
باربرلنگرگاه بندر
port watch
نگهبان بندر
malaga
بندر مالاگا
main port
بندر اصلی
aport
روبه بندر
aport
بسوی بندر
inner harbor
بندر داخلی
harbour master
رئیس بندر
harbour dues
حقوق بندر
harbor master
راهنمای بندر
harbor master
رئیس بندر
harbour master
متصدی بندر
minor port
بندر کوچک
port of entry
بندر مقصد
port of embarkation
بندر عزیمت
port of destination
بندر مقصد
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
ports of call
بندر لنگراندازی
outer harbor
پیش بندر
on berth
در داخل بندر
naval port
بندر دریایی
destination port
بندر مقصد
treaty port
بندر پیمانی
Tel Aviv
بندر تلآویو
Sydney
بندر سیدنی
bar
پیش بندر
bars
پیش بندر
free port
بندر ازاد
free ports
بندر ازاد
Douala
بندر دوالا
jetties
اسکله بندر
Bissau
بندر بیسائو
Plymouth
بندر پلیموت
jetty
اسکله بندر
way port
بندر سر راه
wharfmaster
رئیس بندر
Abidjan
بندر ابیجان
Yangon
بندر یانگون
Calcutta
بندر کلکته
harbourage
پهلو گرفتن در بندر
lay day
روز معطلی در بندر
bender gestalt test
ازمون طرحهای بندر
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
lay an embargo on
در بندر توقیف کردن
Cape Town
بندر کیپ تاون
captain of the port
افسر انتظامات بندر
put into port
وارد بندر شدن
jetties
موج شکن بندر
destination port
بندر تحویل کالا
entry plan
طرح ورود به بندر
ex quay
تحویل در بندر مقصد
harbor control tower
برج مراقبت بندر
out port
بندر دور از مقصد
jetty
موج شکن بندر
embargo
توقیف کشتی در بندر
embargoes
توقیف کشتی در بندر
named port of destination
بندر مقصد مشخص
port watch
پست نگهبانی بندر
cril
مانع دهانه بندر
George Town
بندر جرج تاون
Georgetown
بندر جرج تاون
portcall
زمان رسیدن وسایل به بندر
out bound
عازم بیرون رفتن از بندر
roustabout
کارگر اسکله یا بندر گاه
afloat support
لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
water bailiffs
مامور تفتیش کشتیها در بندر
to lay one on a ship
کشتی را در بندر توقیف کردن
fast cruise
ازمایش سریع ناو در بندر
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
portmark
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
overboard
در دریا
sepiolite
کف دریا
cuttlebone
کف دریا
cuttle bone
کف دریا
sea foam
کف دریا
sea froth
کف دریا
ground
کف دریا
meerschaum
کف دریا
d.j.'s locker
ته دریا
beach foam
کف آب دریا
spume
کف آب دریا
meerscham
کف دریا
high water
مد دریا
lough
اب دریا
at sea
در دریا
acajou
دریا
holm
دریا
benthos
ته دریا
high water line
خط مد دریا
asea
در دریا
bree
دریا
sea
دریا
seas
دریا
sea foam
کف آب دریا
ocean foam
کف آب دریا
asea
به دریا
floods
رو د دریا
the deep
دریا
the blue
دریا
high tide
مد دریا
high tides
مد دریا
channels
دریا
waterscape
اب دریا
mere
دریا
merest
دریا
main
دریا
flood
رو د دریا
flooded
رو د دریا
saltwater
اب دریا
channelled
دریا
seabed
کف دریا
on the sea
دریا
channeling
دریا
channeled
دریا
channel
دریا
the wave
دریا
sea bed
کف دریا
seacoast
دریا کنار
the waves of the sea
امواج دریا
seaward
بسوی دریا
the waves of the sea
خیزابهای دریا
heave of the sea
زورخیزاب دریا
seacraft
دریا نوردی
seagoer
دریا نورد
seafolk
دریا نوردان
seacoast
ساحل دریا
seagirt
محاط دریا
shipman
دریا نورد
two star
دریا دار
the sea was lulled
دریا ساکت شد
the lid of a kettle
دریا سر کتلی
transmarine
فرا دریا
thalassophobia
دریا هراسی
upcountry
دور از دریا
seaworthy
اماده دریا
seaway
دریا راه
shipper
دریا نورد
seagoing
دریا نورد
seagoing
دریا پیما
holding ground
گیرایی کف دریا
seaborne
دریا برد
sea water damage
خسارت اب دریا
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
sea bed
بستر دریا
ocean bound
رهشپار دریا
sea anchor
لنگر دریا
surface-to-air
دریا به هوا
seahorses
اسب دریا
seahorse
اسب دریا
seabirds
مرغ دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com