Dictiornary-Farsi | در اولین روشنایی روز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
at first light	در اولین روشنایی روز


Other Matches

first in first out	صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
fifo	روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike	اولین ضربت در اولین حمله
fifo	اولین صادره از اولین وارده
fifo	که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
initialed	اولین
initialled	اولین
headmost	اولین
initiatory	اولین
initialing	اولین
initialling	اولین
initials	اولین
initial	اولین
initialed	اولین یا در ابتدا
initials	اولین امضاء
second	که پس از اولین می آید
immediate destination	اولین مقصد
first salvo	اولین رگبار
first strike	اولین ضربه
initial	اولین امضاء
initial	اولین یا در ابتدا
first generation	اولین سری
initials	اولین یا در ابتدا
initialed	اولین قسمت
betimes	در اولین فرصت
initialing	اولین قسمت
initialed	اولین امضاء
initialing	اولین امضاء
initial	اولین قسمت
initialling	اولین یا در ابتدا
initialled	اولین یا در ابتدا
initialling	اولین قسمت
initialling	اولین امضاء
initialing	اولین یا در ابتدا
initialled	اولین قسمت
seconded	که پس از اولین می آید
initialled	اولین امضاء
initials	اولین قسمت
seconding	که پس از اولین می آید
seconds	که پس از اولین می آید
at your earliest convenience	در اولین فرصت مناسب
first ionization potential	پتانسیل اولین یونش
first light	اولین طلیعه خورشید
straight run pitch	تفاله اولین تقطیر
dday	اولین روزاغاز بکار
Go to the first crossroad.	به اولین چهارراه بروید.
Go to the first crossroad.	به اولین تقاطع بروید.
illumination	روشنایی
peeping	روشنایی کم
illuminations	روشنایی
lightest	روشنایی
lighted	روشنایی
clearness	روشنایی
luminance	روشنایی
night light	روشنایی شب
peeps	روشنایی کم
electric lighting	روشنایی
lightness	روشنایی
peeped	روشنایی کم
peep	روشنایی کم
luminouity	روشنایی
rushlight	روشنایی کم
light	روشنایی
luminosity	روشنایی
lighting	روشنایی
primary	اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
filo	اخرین صادره از اولین وارده
homes	اولین رکورد داده در فایل
January	اولین ماه سال مسیحی
home	اولین رکورد داده در فایل
CERN	یس که www اولین آنجا اختراع شد
for the first [last] time	برای اولین [آخرین] بار
first offenders	متخلف برای اولین بار
alphas	اولین گونه یک محصول کامپیوتری
first offender	متخلف برای اولین بار
alpha	اولین گونه یک محصول کامپیوتری
standard	اولین مگا بایت حافظه در PC.
lifo	اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out	اولین صادره از اخرین وارده
standards	اولین مگا بایت حافظه در PC.
illuminating engineering	مهندسی روشنایی
illuminating fixture	لوازم روشنایی
country life	زندگی روشنایی
continuous illumination	روشنایی مداوم
gaslight	روشنایی گاز
full beam spread	باندکامل روشنایی
illuminating gas	گاز روشنایی
fluorescent light	روشنایی فلورسنت
illuminance	شدت روشنایی
illumniation aperture	روزنه روشنایی
illuminating aperture	روزنه روشنایی
illuminating device	تجهیزات روشنایی
illuminating engineering	تکنیک روشنایی
emergency lighting	روشنایی اضطراری
electric light	روشنایی برقی
earth shine	روشنایی خاکستری
illuminating beam	پرتو روشنایی
earth light	روشنایی خاکستری
decorative ligthing	روشنایی تزیینی
direct lighting	روشنایی مستقیم
luminous flux	شار روشنایی
luminous flux	شاره روشنایی
luminous efficiency	راندمان روشنایی
luminous efficiency	ضریب روشنایی
luminance decay	کم شدن روشنایی
luminance channel	کانال روشنایی
ligting conditions	نسبتهای روشنایی
lighting unit	واحد روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
luminous flux	فلوی روشنایی
luminous intensity	شدت روشنایی
sustained illumination	روشنایی پایدار
sustained illumination	روشنایی مداوم
search light illumination	روشنایی با نورافکن
room lighting	روشنایی اطاق
photometer	روشنایی سنج
photology	دانش روشنایی
phot	واحد روشنایی
lux meter	روشنایی سنج
luminous power	قوه روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lambert	واحد روشنایی
intensity of illumination	شدت روشنایی
intensity level	سطح روشنایی
street lighting	روشنایی خیابان
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
incandescent lamp	لامپ روشنایی
image brightness	روشنایی تصویر
illuminator	وسیله روشنایی
illuminator	دستگاه روشنایی
illumination method	سبک روشنایی
illumination method	روش روشنایی
lighting outlet	خروجی روشنایی
illumination change	تعویض روشنایی
light adaptation	انطباق با روشنایی
light brightness control	کنترل روشنایی
lighting control	کنترل روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting line	سیم روشنایی
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting battery	باتری روشنایی
light point	منبع روشنایی
light meter	روشنایی سنج
light gap	فاصله روشنایی
light fluctuation	نوسان روشنایی
light control	کنترل روشنایی
light conditions	نسبتهای روشنایی
illuminating system	سیستم روشنایی
glimmering	روشنایی ضعیف
glimmers	روشنایی ضعیف
illuminations	شدت روشنایی
optics	علم روشنایی
asterism	روشنایی و نور
luminosity	بازده روشنایی
artifical light	روشنایی مصنوعی
looms	هاله روشنایی
glimmerings	روشنایی ضعیف
looming	هاله روشنایی
candlelight	روشنایی شمع
loomed	هاله روشنایی
glared	روشنایی زننده
loom	هاله روشنایی
glimmer	روشنایی ضعیف
glimmered	روشنایی ضعیف
incandescence	روشنایی سیمابی
flashes	روشنایی مختصر
phosphorescence	روشنایی شب تابی
ray	روشنایی تشعشع
glare	روشنایی زننده
flashed	روشنایی مختصر
ceiling light	روشنایی سقفی
flash	روشنایی مختصر
glares	روشنایی زننده
illumination	شدت روشنایی
brightness signal	پیام روشنایی
constant luminance	روشنایی ثابت
brightness control	پیچ روشنایی
low sunday	اولین یکشنبه بعد از عید پاک
initialling	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initials	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
green run	اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
initialed	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ash wednesday	اولین روز ایام روزهء مسیحیان
delivery leadtime	زمان تحویل اولین قسمت وسایل
ante-court	[اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime	زمان تحویل اولین پارتی وسایل
drop cap	حرف درشت اولین کلمه پاراگراف