English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
Other Matches
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
united states ایالات متحده
USA ارتش ایالات متحده
united states attorney دادستان کل ایالات متحده
United States of America ایالات متحده امریکا
ole glory پرچم ایالات متحده
USA مخفف ایالات متحده امریکا
federal reserve system نظام فدرال رزرو
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
department of state وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
U.S.A.F مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
north-eastern وابسته به شمال شرق ایالات متحده
stars and bars نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
f.b.i یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
republican party یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
Uncle Sam لقب دولت ایالات متحده امریکا عمو سام
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
liberty party حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summers هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
national crime information center شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
Indian summer هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
point four چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
articles of association اساسنامه
memorandom اساسنامه
There was a run on the banks . مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
article of a company اساسنامه شرکت
article of association اساسنامه شرکت
memorandum of association اساسنامه شرکت
memorandom of association اساسنامه شرکت
statutes حکم اساسنامه
statute حکم اساسنامه
articles of assosiation اساسنامه شرکت
modification of the articles تغییر اساسنامه
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
constitution مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
statutes قانونی اساسنامه شرکت
constitutions مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
statute قانونی اساسنامه شرکت
should بایستی
ought بایستی
shall بایستی
BACS سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
mauvaise honte رودر بایستی
you might have come بایستی می امدید
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
he had need remember بایستی بخاطر داشته باشید
consequent پی ایند
consequent بر ایند
subsequent پس ایند
sequel پی ایند
aftermath پس ایند
sequels پی ایند
unpleasantly ناخوش ایند
unpleasant ناخوش ایند
pleasanter خوش ایند
distasteful ناخوش ایند
comeliest خوش ایند
pleasantest خوش ایند
appealing خوش ایند
pleasing خوش ایند
ungrateful ناخوش ایند
desirable خوش ایند
inconsequential ناپی ایند
pleasant خوش ایند
comelier خوش ایند
comely خوش ایند
unwelcome ناخوش ایند
quintets بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. پای این کار باید محکم بایستی
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
quintet بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
undesirable ناخوش ایند ناخواسته
they are well matched خوب بهم می ایند
displeases خوش ایند نبودن
unsavory ناگوار ناخوش ایند
winsome مناسب خوش ایند
displease خوش ایند نبودن
r method روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
to please oneself برای خوش ایند خود
pleasingly چنانکه خوش ایند باشد
federal فدرال
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
asset جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
federal banks بانکهای فدرال
tonnage براساس تن
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
federalist طرفدار دولت فدرال
federalize فدرال شدن یا کردن
federal stock number شماره فنی فدرال
federal reserve system سیستم ذخیره فدرال
Federal Attorney General وزیر دادگستری فدرال
Federal Prosecutor General وزیر دادگستری فدرال
Federal style سبک معماری فدرال
f.b.i اداره فدرال تحقیقات
federal council مجلس متحده
federal government حکومت متحده
the united kingdom سلطنت متحده
confederacies ایالات هم پیمان هم پیمانی
the united states of america ایالات یا کشورهای متحدامریکا
confederacy ایالات هم پیمان هم پیمانی
lord lieutenant نماینده پادشاه در ایالات
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
plastics مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
FBI مخفف دفتر بازرسی فدرال
United Arab Emirates امارات متحده عربی
United Kingdom کشور متحده پادشاهی
united arab republic جمهوری متحده عربی
federal council مجلس دولت متحده
federal authorities قدرت دولت متحده
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
interstate commerce commission کمیسیون تجارت بین ایالات
cost plus براساس قیمت تجارتی
datamation خودکاری براساس داده ها
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
e c s c (european coal & steel commissio فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
point system شرط بندی براساس امتیاز
progress payments پرداخت براساس پیشرفت کار
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
functionalism عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
booking رزرو جا
bookings رزرو جا
cannon [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
statehood یکی از ایالتهای متحده شدن یا بودن
Midwestern وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
texas استان تکزاس درکشورهای متحده امریکا
virginia نام یکی از ایالات اتازونی توتون ویرژینی
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
reserving رزرو کردن
reserve رزرو کردن
reserved words کلمههای رزرو
reserves رزرو کردن
hotel reservation رزرو هتل
book a seat جا رزرو کردن
reserved رزرو شده
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
illinois استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
vendor rating رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
monometallism قرار دادن واحد پول براساس یک فلز
booking office باجه رزرو بلیت
to book something چیزی را رزرو کردن
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
Where is the hotel reservation? رزرو هتل کجاست؟
hotel reservation محل رزرو هتل
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
kidney کلیه
kidneys کلیه
all- کلیه
reins کلیه ها
all کلیه
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
booker کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
paranephric مجاور کلیه
entireforce کلیه قوا
entireforce کلیه نیرو
floating kidney کلیه متحرک
all hands کلیه پرسنل
nephroptosis کلیه متحرک
all men کلیه مردم
reniform شبیه کلیه
reniform کلیه مانند
renal gravel حصات کلیه
nephralgia قولنج کلیه
renal gravel ریک کلیه
renal calculus ریگ کلیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com