Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
Other Matches
consumer economics
علم اقتصاد مصرف کننده
to offshore something
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
quantitative economics
اقتصاد ریاضی
mathematical economics
اقتصاد ریاضی
concentrate
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrates
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrating
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
line concentrator
تمرکز کننده خط
carthamin
رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
concentrations
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
consumers
مصرف کننده
user
مصرف کننده
users
مصرف کننده
consumer
مصرف کننده
soverignty of the consumer
حاکمیت مصرف کننده
rational consumer
مصرف کننده عقلائی
consumer psychology
روانشناسی مصرف کننده
consumer behaviour
رفتار مصرف کننده
consumer sovereignty
حاکمیت مصرف کننده
consumer credit
اعتبار مصرف کننده
consumer equilibrium
تعادل مصرف کننده
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
service cable
کابل مصرف کننده
consumer surplus
نصیب مصرف کننده
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
representative consumer
مصرف کننده نمونه
consumerism
حمایت از مصرف کننده
consumer preference
رجحان مصرف کننده
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
dominant user
یکان مصرف کننده عمده
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
consumer's surplus
یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
consumer appeal
تاثیر محصول روی مصرف کننده
recommended retail price
قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
consumer advertising
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
bespoke software
نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
stern attack
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
to fall down
بروی درافتادن
freeware
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
crosses
قلم کشیدن بروی
crossest
قلم کشیدن بروی
cross
قلم کشیدن بروی
You are most welcome .
قدمتان بروی چشم
theatricalize
بروی صحنه اوردن
to eat the leek
بروی مبارک خودنیاوردن
the men were locked out
در را بروی کارگران بستند
crosser
قلم کشیدن بروی
bandwidth
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
basic
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
To drow ( pull ) a gun on some one .
بروی کسی اسلحه کشیدن
epigynous
واقع بروی تخمدان برمادگی
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I forbid you to go . Heaven help you if you go !
اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
Dont let on that you know.
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
planned economies
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
at the request of
تقاضای
aggregate demand
تقاضای کل
at the instance of
به تقاضای
total demand
تقاضای کل
centralization
تمرکز
centralisation
تمرکز
concentration
تمرکز
centering
تمرکز
concentrations
تمرکز
yeep joung
تمرکز
focusing
تمرکز
give
تقاضای رای
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
inelastic demand
تقاضای بی کشش
final demand
تقاضای نهائی
demand for payment
تقاضای پرداخت
at my request
مطابق با تقاضای من
composite demand
تقاضای مرکب
maximum demand
تقاضای بیشینه
joint demand
تقاضای مشترک
application for loan
تقاضای وام
re claim
تقاضای مجدد
request substitution
تقاضای تعویض
application
تقاضای کار
giving
تقاضای رای
gives
تقاضای رای
elastic demand
تقاضای با کشش
effective demand
تقاضای موثر
request to send
تقاضای ارسال
applications
تقاضای کار
national demand
تقاضای ملی
complementary demand
تقاضای مکمل
market demand
تقاضای بازار
factor demand
تقاضای عوامل
excess demand
تقاضای بیش از حد
at the instance of
بر حسب تقاضای
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
complementary demand
تقاضای تکمیلی
retain
تمرکز دادن
centre
تمرکز یافتن
retaining
تمرکز دادن
retains
تمرکز دادن
concentration ratio
نرخ تمرکز
visual focusing
تمرکز دیداری
centralists
طرفدار تمرکز
centralist
طرفدار تمرکز
retained
تمرکز دادن
centers
تمرکز یافتن
concentative
تمرکز دهنده
cost center
تمرکز هزینه
concentration of fire
تمرکز اتش
concentration ratio
نسبت تمرکز
centered
تمرکز یافتن
crossover
تمرکز نخستین
data concentration
تمرکز داده
post deflection focusing
تمرکز پس از انحراف
decentralization
عدم تمرکز
automatic focusing
تمرکز خودکار
electrostatic focusing
تمرکز الکتروستاتیکی
electron focusing
تمرکز الکترون
magnetic focusing
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing
تمرکز الکترومغناطیسی
totalitarianism
تمرکز گرایی
concentrating
تمرکز دادن
concentrating
تمرکز کردن
concentrates
تمرکز دادن
ionic focusing
تمرکز با گاز
gas focusing
تمرکز با گاز
focusing magnet
مغناطیس تمرکز ده
focusing control
تنظیم تمرکز
focusing coil
پیچک تمرکز
focalization
تمرکز در کانون
concentrate
تمرکز کردن
concentrate
تمرکز دادن
concentrates
تمرکز کردن
horizontal integration
تمرکز افقی
centred
تمرکز یافتن
cathexis
تمرکز روانی
center
تمرکز یافتن
concentration
تمرکز عده ها
concentrations
تمرکز عده ها
stress concentration
تمرکز تنش
center spuare
زاویه تمرکز
centering tool
ابزار تمرکز
degree of centralization
درجه تمرکز
period of concentration
زمان تمرکز
toa for a job or position
تقاضای شغل کردن
taxed
تحمیل تقاضای سنگین
taxes
تحمیل تقاضای سنگین
apply for a divorce
تقاضای طلاق کردن
credit application
تقاضای گشایش اعتبار
law of downward sloping demand
قانون تقاضای نزولی
to request issuance
تقاضای صدور کردن
derived demand
تقاضای مشتق شده
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
perfectly inelastic demand
تقاضای کاملا بی کشش
perfectly elastic demand
تقاضای کاملا با کشش
downward sloping demand curve
منحنی تقاضای نزولی
elastic demand
تقاضای کشش دار
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
tax
تحمیل تقاضای سنگین
rpo
تقاضای مظنه قیمت
soft market
بازار با تقاضای خوب
demands
تقاضای خرید کالا
demanded
تقاضای خرید کالا
demand
تقاضای خرید کالا
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurrer
تقاضای تاخیر درصدور حکم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com