Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
English
Persian
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
Other Matches
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
syndic
نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
beadle
مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
to knock out
پس ازبسته شدن دردانشکده یادانشگاه درزدن وبیرون رفتن
unquestioned
پذیرفته
taken
پذیرفته
received
پذیرفته
agreed to
پذیرفته
accepted
پذیرفته
adopted
پذیرفته
avowed
پذیرفته
agreed
پذیرفته
allowed
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
agreed
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
admitted
پذیرفته شده
to go down
پذیرفته شدن
to pass muster
پذیرفته شدن
approved
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
he was received to membership
بعضویت پذیرفته شد
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
passed
<adj.>
<past-p.>
پذیرفته شده
his was granted
دعایش پذیرفته شد
school
دانشکده
schools
دانشکده
acceptably
چنانچه پذیرفته شود
inductee
استخدامی پذیرفته شده
administrative acceptees
پرسنل پذیرفته شده
slav accepted
اسلاو پذیرفته شده
persona non grata
شخص پذیرفته نشده
accepted barbarism
غلط مشهور یا پذیرفته
slav declined
اسلاو پذیرفته نشده
faculty of law
دانشکده حقوق
school of law
دانشکده حقوق
lawfaculty
دانشکده حقوق
law faculty
دانشکده حقوق
state college
دانشکده دولتی
intercollegiate
بین دانشکده ها
bursars
گنجور دانشکده
collegial
مربوط به دانشکده
collegian
عضو دانشکده
bursar
گنجور دانشکده
medical college
دانشکده طبی
military college
دانشکده افسری
technical college
دانشکده فنی
medical college
دانشکده پزشکی
polytechnics
دانشکده صنعتی
polytechnic
دانشکده صنعتی
polytechnical
دانشکده صنعتی
provost
نافم دانشکده
provosts
نافم دانشکده
technical colleges
دانشکده فنی
queen's gambit accepted
گامبی وزیر پذیرفته شده
king's gambit declined
گامبی شاه پذیرفته نشده
to pass for
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
to meet with a repulse
پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
to be called at the bar
به سمت وکالت پذیرفته شدن
queen's gambit declined
گامبی وزیر پذیرفته نشده
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
naturalize
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizes
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalises
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
naturalising
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizing
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
Nothing can excuse such impoliteness.
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
margin
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
specification
کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
campus
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
campuses
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
alekhine's variation
واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
non matriculated
دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
colleger
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
approval
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
tables
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
parity
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
affirmative
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
rah rah
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
CMIP
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
postulated
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulates
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulating
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com