English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (2 milliseconds)
English Persian
to coffer در صندوق اندوختن
Other Matches
accumulating اندوختن
accumulates اندوختن
accumulate اندوختن
put by اندوختن
roll up اندوختن
salt away اندوختن
hive اندوختن
piled اندوختن
storing اندوختن
store اندوختن
acquire اندوختن
pile اندوختن
lay in اندوختن
salt down اندوختن
to lay up اندوختن
saved اندوختن
saves اندوختن
to put a way اندوختن
save اندوختن
lay down خریدن و اندوختن
to a knowledge دانش اندوختن
to scratch up بسختی اندوختن
reserving اندوختن اندوخته
reserves اندوختن اندوخته
reserve اندوختن اندوخته
acquisitiveness حس اندوختن مال
to bunker در انبار اندوختن
acquiring حاصل کردن اندوختن
store اندوختن انبار کردن
storing اندوختن انبار کردن
to make a pile پول بسیار اندوختن
acquires حاصل کردن اندوختن
treasured گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasures گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasure گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasuring گنجینه اندوختن گرامی داشتن
to save for something پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
chrematistic پول جمع کن مربوط به اندوختن مال
refinance تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
cash office صندوق
chest set صندوق
box صندوق
boxes صندوق
hutches صندوق
hutch صندوق
coffer صندوق
lacunar صندوق
coffers صندوق
chest صندوق
fund صندوق
cashed صندوق
case صندوق
chests صندوق
water jacket صندوق اب
cashing صندوق
funded صندوق
cashes صندوق
cash صندوق
cases صندوق
letterbox صندوق مراسلات
savings bank صندوق پس انداز
cash office دایره صندوق
postbox صندوق پست
poor box صندوق اعانه
pension fund صندوق بازنشستگی
letterboxes صندوق مراسلات
letterboxes صندوق پست
letterbox صندوق پست
post-box صندوق پست
kench تغار صندوق
post-boxes صندوق پست
letter box صندوق پست
letter drop صندوق پست
loan fund صندوق وام
money box صندوق دستگیری
money box صندوق اعانه
strongbox گاو صندوق
risk money کسر صندوق
cashier's allowance کسر صندوق
savings bank صندوق پس انداز
crate صندوق مشبک
mailboxes صندوق پست
crates صندوق مشبک
money-box صندوق اعانه
provident bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
bin جازغالی صندوق
bins جازغالی صندوق
trustee savings bank صندوق پس انداز
case صندوق جعبه
case پوشانیدن صندوق
cases صندوق جعبه
money-boxes صندوق اعانه
cases پوشانیدن صندوق
aid fund صندوق تعاون
bank of deposit صندوق پس انداز
box caisson صندوق قالب پی
box maker صندوق ساز
box type van body بدنه صندوق
altar-tomb صندوق مزار
caisson صندوق مهمات
cash box صندوق پول
closet صندوق خانه
ballot boxes صندوق ارا
ballot box صندوق ارا
mailbox صندوق پست
closeted صندوق خانه
closeting صندوق خانه
cash deficit کسر صندوق
closets صندوق خانه
trunk بشکه صندوق
trunks بشکه صندوق
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
orderly bin صندوق زباله در خیابان
repository صندوق تابوت فرف
crate صندوق بزرگ چوبی
crates صندوق بزرگ چوبی
incase در صندوق قرار دادن
gold pool صندوق مشترک طلا
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
european monetary fund صندوق پولی اروپا
chested صندوق یا سینه دار
boxy بشکل صندوق مشت زن
boxlike بشکل صندوق یاجعبه
boot locke قفل صندوق عقب
trunk چمدان بزرگ صندوق
cash registers صندوق پول شمار
cash register صندوق پول شمار
trunks چمدان بزرگ صندوق
repositories صندوق تابوت فرف
posted صندوق پست تعجیل
post- صندوق پست تعجیل
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
post صندوق پست تعجیل
safecracker دزد صندوق باز کن
posts صندوق پست تعجیل
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
yegg دزد صندوق شکن
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
caskets جعبه جواهر صندوق یاتابوت
casket جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing دریافت کردن صندوق پول
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
IMF مخفف صندوق بینالمللی پول
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
cash دریافت کردن صندوق پول
cashed دریافت کردن صندوق پول
cashes دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund صندوق بین المللی پول
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
yeggman جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote. رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com