Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
mini-
در معنای کوچک
Search result with all words
micro-
در معنای خیلی کوچک
Other Matches
atto
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
negatives
به معنای
non-
در معنای نه
negative
به معنای
mono-
در معنای تک یا یک
denotation
معنای صریح
implication
معنای ضمنی
kilos
در معنای یک هزار
connotations
معنای ضمنی
positive
در معنای بله
pre
در معنای پیش از
pre-
در معنای پیش از
implications
معنای ضمنی
anti-
به معنای "مخالف "
n
در معنای نانو
kilo
در معنای یک هزار
sub-
در معنای کمتر
inter-
در معنای بین
connotation
معنای ضمنی
suffixix
لفظ معنای الحاقی
quad
در معنای چهار بار
semi-
در معنای نصف یا بخش
nimbus
وندی به معنای باران زا
atto
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
nimbuses
وندی به معنای باران زا
micro-
در معنای یک میلیونیوم واحد
hecto
پیشوندی به معنای یکصد
nano
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
g
در معنای یک هزار میلیون
significance
معنای مخصوص دارد
tera
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
ultra-
در معنای بسیار بزرگ
nano
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
quads
در معنای چهار بار
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
pico
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
a word with a pejorative connotation
واژه ای با معنای ضمنی منفی
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
multi-
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
super-
در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
semantics
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
kara
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
m
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
N.A
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
RTFM
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
handshakes
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
com
پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
idlest
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
kikalak design
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
ickle
کوچک
gracile
کوچک
minor
کوچک
imminution
کوچک
fractional
کوچک
fortalice
دژ کوچک
floret
گل کوچک
minuscule
کوچک
half pint
کوچک
weeniest
کوچک
puny
کوچک
dimmers
کوچک
ponceau
پل کوچک
plumule
پر کوچک
plumelet
پر کوچک
canis minor
سگ کوچک
diminutive
کوچک
pilule
حب کوچک
pillule
حب کوچک
minus cule
کوچک
canis minoris
سگ کوچک
cerebellum
مخ کوچک
dinky
کوچک
minute
کوچک
culvert
پل کوچک
culverts
پل کوچک
exiguousness
کوچک
bantams
کوچک
bantam
کوچک
little
کوچک
short ton
تن کوچک
seed bud
پر کوچک
runty
کوچک
petit
کوچک
pipsqueak
کوچک
weeny
کوچک
tiddly
کوچک
tiddliest
کوچک
thumbnails
کوچک
smallest
کوچک
smaller
کوچک
thumbnail
کوچک
pipsqueaks
کوچک
micros
کوچک
micro
کوچک
small
کوچک
weenier
کوچک
small fry
کوچک
pint-size
کوچک
venule
رگ کوچک
tiddlier
کوچک
weensy
کوچک
whiffet
سگ کوچک
pint size
کوچک
petty
کوچک
denticle
دندان کوچک
pinpoints
چیز کوچک
pinpointed
چیز کوچک
dickey
پرنده کوچک
dicky
پرنده کوچک
pinpoint
چیز کوچک
pinpointing
چیز کوچک
colonnette
ستون کوچک
inlets
خلیج کوچک
coffeehouse
کافه کوچک
splint
برامدگی کوچک
miniaturization
کوچک سازی
droplet
قطره کوچک
cockle shell
کرجی کوچک
coney
خرگوش کوچک
contractible
کوچک شدنی
tip
سر صفحه کوچک
deerlet
گوزن کوچک
tipping
سر صفحه کوچک
crownet
تاج کوچک
inlet
خلیج کوچک
crosslet
صلیب کوچک
crosslet
خاج کوچک
crenulation
کنگره کوچک
cony
خرگوش کوچک
cockboat
کرجی کوچک
feist
نوعی سگ کوچک
diskette
گرده کوچک
squirts
فواره کوچک
squirting
فواره کوچک
fortalice
قلعه کوچک
fossette
گودال کوچک
fractional h.p. motor
موتور کوچک
squirted
فواره کوچک
frith
خلیج کوچک
squirt
فواره کوچک
fruitlet
میوه کوچک
shrunken
کوچک شدن
atrophying
کوچک شدن
glandule
غده کوچک
atrophy
کوچک شدن
atrophies
کوچک شدن
godling
خدای کوچک
atrophied
کوچک شدن
guiden
پرچم کوچک
foldaway
کوچک شونده
twig
: شاخه کوچک
diskette
دیسک کوچک
minims
هرچیز کوچک
pouches
کیسه کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com