English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
impark در پارک یا جنگل محصور کردن
Other Matches
deforesting درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
reforests مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
purlieu زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
ensphere محصور کردن
embay محصور کردن
walls محصور کردن
impark محصور کردن
mure محصور کردن
enwind محصور کردن
wall محصور کردن
parking پارک کردن
to limit something چیزی را محصور کردن
to restrict something چیزی را محصور کردن
lock up در محلی محصور کردن
to confine something to something چیزی را محصور کردن
locked up در محلی محصور کردن
ensheathe درغلاف محصور کردن
to park پارک کردن [دستگاهی]
double-parking دوردیفه پارک کردن
double-parked دوردیفه پارک کردن
parking محوطه پارک کردن
double-parks دوردیفه پارک کردن
double park دوردیفه پارک کردن
double-park دوردیفه پارک کردن
paddocks منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
garrison محصور کردن حصار کشیدن
embank با خاک یا سنگ محصور کردن
garrisons محصور کردن حصار کشیدن
binds محصور کردن بهم پیوستن
bind محصور کردن بهم پیوستن
caged storage انبار کردن به طریقه محصور
parking plan طرح پارک کردن هواپیماها
agrosylvopastoral system سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
immure در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
circumvallate باسنگریابارو محصور شده سنگربندی کردن
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
entangle باسیم خاردارمحصور کردن محصور کردن
forest تبدیل به جنگل کردن
forests تبدیل به جنگل کردن
compass جهت کردن محصور کردن
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
afforest تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
disforest ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
closed محصور
fenced محصور
walled محصور
pent محصور
restricted محصور
pent up محصور
vivary پارک
park پارک
paradise پارک
parked پارک
parks پارک
close جای محصور
courtyard محوطه محصور
closest جای محصور
snowbound محصور در برف
closer جای محصور
closes جای محصور
landlocked محصور در خشکی
landlocked محصور درخشکی
cooped up محصور و محبوس
populated مسکون محصور
park bench نیمکت پارک
bosquet پارک یا باغ
pooled پارک موتوری
amusement park پارک تفریحی
collective goods پارک و غیره
amusement parks پارک تفریحی
bosket پارک یا باغ
pool پارک موتوری
NO PARKING پارک نکنید!
parkland زمین پارک
car park جای پارک
pools پارک موتوری
motor pool پارک موتوری
natinal park پارک ملی
carriage drive خیابان پارک
parks شکارگاه محصور مرتع
parked شکارگاه محصور مرتع
park شکارگاه محصور مرتع
palest ناحیه محصور قلمروحدود
seagirt محصور بوسیله دریا
hoosegow محبس محل محصور
paler ناحیه محصور قلمروحدود
pale ناحیه محصور قلمروحدود
inbound محصور در حدود معینی
pool equipment وسایل پارک موتوری
entanglements محصور با شبکه سیم خاردار
entanglement محصور با شبکه سیم خاردار
english garden پارک انگلیسی [قرن هجدهم]
Where can I park? کجا می توانم پارک کنم؟
laager پدافنددور محل پارک هواپیما
degagement [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
scaling ladder نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
Where can I park my car? کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
closure رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
closures رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
wire entanglement با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
He parked the car right in front of the garage. درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
fields شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
weald جنگل
sylviculture جنگل
jungles جنگل
timberland جنگل
forests جنگل
surcharge of common یا جنگل
forest جنگل
woodlands جنگل
silviculture جنگل
woodland جنگل
jungle جنگل
greenwood جنگل
poundage وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
wood جنگل چوبی
silvics جنگل شناسی
afforestation جنگل سازی
reforestation احیای جنگل
xyloid جنگل دار
afforestation احداث جنگل
woodsy ساکن جنگل
sylviculture احداث جنگل
forester جنگل نشین
sylvan ساکن جنگل
foresters جنگل نشین
dryad عروس جنگل
silvicolous جنگل نشین
silvicolous ساکن جنگل
silenus الهه جنگل
mangrove forest جنگل مردابی
mangrove forest جنگل ماندابی
ranger جنگل بان
clearing of jungle پاکسازی جنگل
wildwood جنگل طبیعی
wildwood جنگل خودرو
woody جنگل دار
nemoral جنگل نشین
deforestation جنگل زدایی
jungly جنگل دار
jungled جنگل دار
rainforest جنگل بارانی
afforestation جنگل کاری
wood nymph حوری جنگل
silviculture احداث جنگل
forest laws قوانین جنگل
silviculture پرورش جنگل
forestation احداث جنگل
forestation وسعت جنگل
rangers جنگل بان
rainforests جنگل بارانی
afforestment جنگل سازی
woodman جنگل نشین
woodless بی درخت بی جنگل
woodsy مربوط به جنگل
pinetum جنگل کاج
steppe forest جنگل جلگهای
pounds محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
glade سبزه میان جنگل
conifer forest جنگل سوزنی برگ
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
timberland جنگل چوب الواری
bushwacking در جنگل از بیراهه رفتن
vert گیاه سبز در جنگل
cloud forest جنگل بلند مه الود
forestry احداث جنگل جنگلداری
silvicultural وابسته بپرورش جنگل
glade فضای میان جنگل
selva جنگل بارانی گرمسیری
glades سبزه میان جنگل
tropical rainforest جنگل بارانی گرمسیری
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
woodnote صدای حیوانات جنگل
glades فضای میان جنگل
smokechaser مامور اتش نشانی جنگل
pinery جنگل کاج گرمخانه اناناس
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
glade خیابان یا کوچه جنگل درختستان
glades خیابان یا کوچه جنگل درختستان
sylvopastoral طرح ریزی جنگل و مرتع
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com