English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
Other Matches
free will ازادی اراده
libertarian طرفدار ازادی اراده
libertarians طرفدار ازادی اراده
this line does not scan وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
profits a prendre درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
voluntarism فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
immunity به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
unmount برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
users بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
forward روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
abuleia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
abulia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
brain washing مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
generalizations اطلاق
predication اطلاق
positivity اطلاق
absoluteness اطلاق
generalization اطلاق
generalisations اطلاق
superpurgation اطلاق
depositions درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
deposition درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
predicable اطلاق کردنی
applicable قابل اطلاق
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
inapplicable غیر قابل اطلاق
applicatory قابل اطلاق مناسب
general verdict تصمیم به وجه اطلاق
big five ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
dower درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
damage feasant درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
Mahal محل [اصطلاحی است که به قالی ساروق درجه دو اطلاق می شود.]
the big three ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
hypothecate در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
passives بی اراده
passive بی اراده
volition اراده
aimless بی اراده
purposeful با اراده
will-power اراده
infirm of purpose بی اراده
thy will اراده ات
weak-kneed بی اراده
weak kneed بی اراده
on the impluse of the moment بی اراده
willed اراده
resolution اراده
resolutions اراده
voluntariness اراده
volitionally با اراده
determination اراده
nisus اراده
animus اراده
will اراده
abulic بی اراده
thy will اراده تو
intentions اراده
wills اراده
intention اراده
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
newton raphson اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
tenant by sufference مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
mysticism در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
driftless بی مرام بی اراده
volitionary وابسته به اراده
social will اراده اجتماعی
will-power قدرت اراده
it is our pleasure to اراده ما اینست که
free will اراده ازاد
An iron wI'll. اراده آهنین
automatons ادم بی اراده
willable قابل اراده
automaton ادم بی اراده
self will اراده شخصی
dysbulia اختلال اراده
voluntarism اراده گرایی
voluntarily از روی اراده
abulic فاقد اراده
will therapy اراده درمانی
wills اراده کردن
volition از روی اراده
willed اراده کردن
steely look نگاه با اراده
involuntarily بدون اراده
will اراده کردن
kidnapping در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
deed در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deeds در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
real will نظریه اراده واقعی
To have a strong wI'll. اراده قوی داشتن
The will of the nation [people] اراده ملت [مردم]
He is strong-wI'lled. آدم با اراده ای است
will of iron <idiom> اراده آهنین داشتن
what is your will? اراده شما چیست
of one's own volition از روی اراده خود
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
animal مربوط به روح وجان یا اراده
animals مربوط به روح وجان یا اراده
abulomania دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
tenant at will متصرف به میل و اراده مالک
He hasnt a mind of his own. ازخودش رأیی ندارد (بی اراده)
willpower تصمیم جدی نیروی اراده
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
will temprament tests ازمونهای اراده- خلق وخوی
cold war عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
automatize کسی را بی اراده الت دست کردن
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
drift بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifts بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
It depends on your decison. بستگش به اراده (تصمیم )شما دارد
liable مسئول
accountable مسئول
responsible مسئول
answerable مسئول
frankpledge مسئول
warden مسئول
in charge <adj.> مسئول
responsible <adj.> مسئول
responsive مسئول
lease در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
liberal ازادی
large n ازادی
emancipation ازادی
insubjection ازادی
enfranchisement ازادی
looseness ازادی
indpendence ازادی
liberty ازادی
liberals ازادی
liberticide ازادی کش
openness ازادی
option ازادی
independence ازادی
liberties ازادی
options ازادی
manumission ازادی
liberation ازادی
freedom ازادی
immunity ازادی
freedoms ازادی
released ازادی
freeness ازادی
releases ازادی
release ازادی
impulsively با نیروی انی و بدون اراده از روی تحریک
downy's will temperament test ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com