English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
acute dose دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
Other Matches
remediable قابل علاج
operable قابل علاج
nostrum دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
remedy علاج
cures علاج
cureless بی علاج
cure علاج
cured علاج
remedies علاج
remedying علاج
remedied علاج
incurable علاج ناپذیر
irremediableness علاج ناپذیری
acology علم علاج
bootless بی مصرف بی علاج
medicative علاج بخش
curative علاج بخش
remediless علاج ناپذبر
curable علاج پذیر
curability علاج پذیری
incurability علاج ناپذیری
ischuretic علاج حبس پول
panaceas علاج عام اسقولوفندریون
incurably بطور علاج ناپذیر
panacea علاج عام اسقولوفندریون
azoth علاج کلیه دردها
sanative علاج کننده بهبودی دهنده
contra indicate راه علاج راجوردیگرنشان دادن
sanatory علاج کننده بهبودی دهنده
The remedy may be worse than the disease. <proverb> گاهى علاج بدتر از بیمارى است.
nurse a cold سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
a stitch in time saves nine <proverb> علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
it is past cure از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
perceptual دریافتی
receives دریافتی
receipts دریافتی
bank acceptance دریافتی
receipt دریافتی
receive دریافتی
goods inwards کالاهای دریافتی
signal voltage ولتاژ دریافتی
received power توان دریافتی
receive only فقط دریافتی
take-home pay خالص دریافتی
absorbed doze دوز دریافتی
goods intake کالاهای دریافتی
goods receiving کالاهای دریافتی
input level سطح دریافتی
disposable income درامد دریافتی
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
incoming پیام دریافتی در کامپیوتر
trafficked داده پیام دریافتی
receptive aphasia زبان پریشی دریافتی
received line signal detect کشف سیگنال خط دریافتی
dose rate میزان دوز دریافتی
traffics داده پیام دریافتی
traffic داده پیام دریافتی
trafficking داده پیام دریافتی
mails نامههای ارسالی یا دریافتی
chronic dose دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
incoming حجم داده یا پیام دریافتی
account صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
rad یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
picturing و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictured و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
locks همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
redundancies بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
attenuation اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
redundancy بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
substitution لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
microsoft فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
strip حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
anarthritic علاج نقرس دوای نقرس
water cure علاج بااب معالجه بااب
parity سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
target echo علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
overdraft حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
forwarded روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
presentable قابل معرفی قابل ارائه
observable قابل مشاهده قابل گفتن
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
achievable قابل وصول قابل تفریق
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
presumable قابل استنباط قابل استفاده
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
sensible قابل درک قابل رویت
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
adducible قابل اضهار قابل ارائه
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible قابل سوزش قابل تراکم
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable نا قابل
solvable قابل حل
qualified قابل
sensible قابل حس
apt قابل
capable قابل
abler قابل
ablest قابل
able قابل
good قابل
dissoluble قابل حل
thorough paced قابل
soluble قابل حل
acceptor قابل
separable قابل تفکیک
ponderable قابل سنجش
promotable قابل ترویج
dubitable قابل تردید
producible قابل تولید
remarkable قابل توجه
unifiable قابل اتحاد
variative قابل تغییر
enforcible قابل اجرا
fissile قابل انشقاق
vaporizable قابل تبخیر
discriminable قابل تمیز
eludible قابل گریز
utilizable <adj.> قابل مصرف
preventable قابل جلوگیری
effaceable قابل زدودن
effable قابل تغییر
fit for use قابل استفاده
fit to eat قابل خوردن
observable قابل مراعات
venial قابل عفو
fixed format قابل ثابت
preventible قابل جلوگیری
unifiable قابل هم رنگی
fissionable قابل شکافت
knowable قابل دانستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com