English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
Other Matches
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
classified material مدارک طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial مدارک و وسایل طبقه بندی شده
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
classifications طبقه بندی رده بندی
classification طبقه بندی رده بندی
cost records مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
sorting طبقه بندی
grading طبقه بندی
bracket طبقه بندی
classifications طبقه بندی
typification طبقه بندی
systemization طبقه بندی
classification طبقه بندی
taxonomy طبقه بندی
stratification طبقه بندی
denomination طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
division طبقه بندی
low grade کم طبقه بندی
divisions طبقه بندی
assortments طبقه بندی
assortment طبقه بندی
denominations طبقه بندی
zootaxy طبقه بندی جانوران
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
to categorize طبقه بندی کردن
categorize طبقه بندی کردن
graduating طبقه بندی کردن
graduates طبقه بندی کردن
route classification طبقه بندی جاده ها
classification طبقه بندی پیام
vendor rating طبقه بندی فروشندگان
layer طبقه بندی کردن
map classification طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading طبقه بندی بازار
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
pigeonhole طبقه بندی کردن
harmonic proportion طبقه بندی متناسب
secret طبقه بندی سری
taxonomist متخصص طبقه بندی
secrets طبقه بندی سری
harmonic division طبقه بندی متناسب
job classification طبقه بندی شغل
job classification طبقه بندی شغلی
nondescript غیرقابل طبقه بندی
rug classification طبقه بندی فرش
layers طبقه بندی کردن
categorising طبقه بندی کردن
classifying طبقه بندی کردن
unclassified طبقه بندی نشده
unclassified بدون طبقه بندی
standardization همگونی طبقه بندی
service rating طبقه بندی پرسنلی
classifiable قابل طبقه بندی
classification chart نمودار طبقه بندی
suborder طبقه بندی فرعی
categorized طبقه بندی کردن
categorizes طبقه بندی کردن
categorises طبقه بندی کردن
categorizing طبقه بندی کردن
nosology طبقه بندی بیماریها
soil class طبقه بندی خاک
classifies طبقه بندی کردن
classify طبقه بندی کردن
speed rate increment طبقه بندی سرعت
classification of aggregate طبقه بندی خاکدانه ها
classification of soil طبقه بندی خاک
accounting classification طبقه بندی حساب
systemize طبقه بندی کردن
categorised طبقه بندی کردن
classifications طبقه بندی پیام
classified طبقه بندی شده
classificatory مربوط به طبقه بندی
aggroup طبقه بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
budget classification طبقه بندی بودجه
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
integrade [طبقه بندی داخلی کردن]
intergrade طبقه بندی داخلی کردن
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
topsecret طبقه بندی به کلی سری
classified items اماد طبقه بندی شده
class طبقه بندی کردن رده
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
classified items اقلام طبقه بندی شده
glossography طبقه بندی و شرح زبانها
classing طبقه بندی کردن رده
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
classes طبقه بندی کردن رده
classed طبقه بندی کردن رده
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
assort طبقه بندی کردن مناسب بودن
international classification of طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist متخصص فائده سازی و طبقه بندی
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
classification yard line سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapled فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
grain size classification طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
stapling فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
poaching دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardizes بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
resources مدارک
reference مدارک
references مدارک
record management مدیریت مدارک
application papers مدارک درخواستنامه
record count شمار مدارک
training publication مدارک اموزشی
application credentials مدارک درخواستنامه
privileged communication مدارک محرمانه
application documents مدارک درخواستنامه
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
documentation مدرک یا مدارک اسناد
documentation ارائه اسناد یا مدارک
internal evidence مدارک یاگواه درونی
undocumented فاقد مدارک قانونی
interrecord gap شکاف بین مدارک
lost documents اسناد و مدارک گم شده
record gap شکاف بین مدارک
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
record blocking کنده یی کردن مدارک
cumulative evidence قرائن یا مدارک اضافی
indirect evidence مدارک و ادله غیر مستقیم
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
medical records پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
internal evidence مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com