English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
Kleenex دستمال کاغذی
Kleenexes دستمال کاغذی
yashmak shawl دستمال کاغذی
towel دستمال کاغذی
towels دستمال کاغذی
Search result with all words
tissue paper دستمال کاغذی نازک
Other Matches
handkerchiefs دستمال
hankies دستمال
handkerchief دستمال
hanky دستمال
kerchief دستمال
kerchief دستمال سر
kerchiefs دستمال
napkins دستمال
headdress دستمال سر
napkin دستمال
kerchief روسری دستمال سر
kerchiefs روسری دستمال سر
bandannas دستمال گلدار
bandanna دستمال گلدار
neckerchief دستمال گردن
neckcloth دستمال گردن
shawl دستمال گردن
dish clout قاب دستمال
ascot دستمال گردن
serviettes دستمال سفره
serviette دستمال سفره
pocket handkerchief دستمال جیبی
neck cloth دستمال گردن
necker chief دستمال گردن
handkerchiefs دستمال گردن
handkerchief دستمال گردن
shawls دستمال گردن
dish cloth قاب دستمال
neckerchiefs دستمال گردن
a napkin یک دستمال سفره
ties دستمال گردن
tie دستمال گردن
pocket handkerchiefs دستمال جیبی
table linen دستمال سفره
bandana دستمال گلدار
napkins دستمال سفره
napkin دستمال سفره
snot rag دستمال دماغ
pullicate یکجور دستمال رنگی
doyley دستمال کوچک سرسفره
doyly دستمال کوچک سرسفره
doily دستمال کوچک سرسفره
doilies دستمال کوچک سرسفره
napkin ring حلقه دستمال پا سفره
chartaceous کاغذی
papery کاغذی
rosettes گل کاغذی
rosette گل کاغذی
pulpy کاغذی
papyraceous کاغذی
snot rag دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
blowrag دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
tea cloth دستمال برای خشکاندن فنجان ها
paper curency پول کاغذی
fish paper عایق کاغذی
paper tape نوار کاغذی
paper blockade محاصره کاغذی
paper plate بشقاب کاغذی
paper tape reader نوارخوان کاغذی
paper capacitor خازن کاغذی
paper tigers ببر کاغذی
paper gold طلای کاغذی
paper chromatography کروماتوگرافی کاغذی
paper card کارت کاغذی
paper electrophoresis الکتروفورز کاغذی
paper condenser خازن کاغذی
masking tape نوارچسب کاغذی
paper tiger ببر کاغذی
paper feed خورش کاغذی
lamplighter چوب یا کاغذی که
ticker tape نوار کاغذی
fiduciary currency پول کاغذی
quarto ربع کاغذی
paper cup لیوان کاغذی
paper money پول کاغذی
litmus paper کاغذی که بماده
quartos ربع کاغذی
lambrequin دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
Take this handkerchief and wipe your eyes. این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
paperback کتاب جلد کاغذی
dust jacket کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
paper currency اسکناس پول کاغذی
strip chart recorder ثبات نوار کاغذی
rag paper کاغذی که ازپارچه بسازند
punch paper tape نوار کاغذی منگنه
paper money اسکناس پول کاغذی
paper tape punch منگنه کن نوار کاغذی
paper tape punch منگنه نوار کاغذی
paper tape reader نوار کاغذی خوان
crown paper کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
paperbacks کتاب جلد کاغذی
dust-jackets کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
dust-covers کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
elephant paper کاغذی که اندازه ان 72 در 56سانتیمتراست
paper edition of a book ویرایش با جلد کاغذی
folding money اسکناس پول کاغذی
dust-jacket کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
sanitary napkins دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
She scrunched the handkerchief into a ball. او [زن] دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
belcher دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
sanitary napkin دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
dust jacket جلد کاغذی روی کتاب
dust-jackets جلد کاغذی روی کتاب
dust-covers جلد کاغذی روی کتاب
punched paper tape نوار کاغذی منگنه شده
to date a letter forward کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
dust-jacket جلد کاغذی روی کتاب
perforated paper tape نوار کاغذی سوراخ دار
boxes جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
box جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
long green دلار کاغذی پشت سبز
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
jabot دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
minnesota paper form board ازمون جااندازی کاغذی مینه سوتا
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
hornbook کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
sleeve پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeves پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
quaternion ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
irredeemable paper money پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
granite paper کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
stationery کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است
centers محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
centre محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
punch بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
center سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
punches بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punched بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
parity شیار روی مغناطیسی یا نوار کاغذی که حاوی بیت پیریتی است
reperforator ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
edges کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edge کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
sudarium دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
key کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
bleeds 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
perforated tape نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
napery سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
readers ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com