English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (30 milliseconds)
English Persian
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
Search result with all words
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Other Matches
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
categorizes طبقه بندی کردن
aggroup طبقه بندی کردن
categorized طبقه بندی کردن
graduates طبقه بندی کردن
categorizing طبقه بندی کردن
systemize طبقه بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
classify طبقه بندی کردن
classifies طبقه بندی کردن
categorize طبقه بندی کردن
categorising طبقه بندی کردن
layers طبقه بندی کردن
pigeonhole طبقه بندی کردن
layer طبقه بندی کردن
to categorize طبقه بندی کردن
classifying طبقه بندی کردن
categorised طبقه بندی کردن
categorises طبقه بندی کردن
graduating طبقه بندی کردن
classes طبقه بندی کردن رده
classed طبقه بندی کردن رده
class طبقه بندی کردن رده
integrade [طبقه بندی داخلی کردن]
classing طبقه بندی کردن رده
intergrade طبقه بندی داخلی کردن
resort دسته بندی کردن
categorize دسته بندی کردن
resorted دسته بندی کردن
categorising دسته بندی کردن
resorts دسته بندی کردن
ratings دسته بندی کردن
categorizes دسته بندی کردن
rating دسته بندی کردن
categorises دسته بندی کردن
classifying دسته بندی کردن
categorizing دسته بندی کردن
categorised دسته بندی کردن
groupage دسته بندی کردن
to erect into دسته بندی کردن به
classifies دسته بندی کردن
categorized دسته بندی کردن
to form into groups دسته بندی کردن
to categorize دسته بندی کردن
classify دسته بندی کردن
group دسته بندی کردن
sort دسته بندی کردن
grade دسته بندی کردن
groups دسته بندی کردن
grades دسته بندی کردن
rally دسته بندی کردن
regimentalation دسته بندی کردن
assort طبقه بندی کردن مناسب بودن
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
stapled فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
ranked درجه دادن دسته بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
rank درجه دادن دسته بندی کردن
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
resort رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
low grade کم طبقه بندی
division طبقه بندی
grading طبقه بندی
divisions طبقه بندی
assortments طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
classifications طبقه بندی
classification طبقه بندی
sorting طبقه بندی
denominations طبقه بندی
bracket طبقه بندی
taxonomy طبقه بندی
typification طبقه بندی
assortment طبقه بندی
stratification طبقه بندی
denomination طبقه بندی
systemization طبقه بندی
harmonic division طبقه بندی متناسب
secret طبقه بندی سری
harmonic proportion طبقه بندی متناسب
secrets طبقه بندی سری
classificatory مربوط به طبقه بندی
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
nosology طبقه بندی بیماریها
map classification طبقه بندی نقشه ها
suborder طبقه بندی فرعی
zootaxy طبقه بندی جانوران
classifiable قابل طبقه بندی
classification chart نمودار طبقه بندی
classification of aggregate طبقه بندی خاکدانه ها
classified طبقه بندی شده
classification طبقه بندی پیام
market grades and grading طبقه بندی بازار
classification of soil طبقه بندی خاک
accounting classification طبقه بندی حساب
speed rate increment طبقه بندی سرعت
rug classification طبقه بندی فرش
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
service rating طبقه بندی پرسنلی
vendor rating طبقه بندی فروشندگان
job classification طبقه بندی شغلی
soil class طبقه بندی خاک
job classification طبقه بندی شغل
budget classification طبقه بندی بودجه
taxonomist متخصص طبقه بندی
classifications طبقه بندی پیام
standardization همگونی طبقه بندی
unclassified بدون طبقه بندی
unclassified طبقه بندی نشده
nondescript غیرقابل طبقه بندی
route classification طبقه بندی جاده ها
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
classified material مدارک طبقه بندی شده
topsecret طبقه بندی به کلی سری
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
classified items اماد طبقه بندی شده
classified items اقلام طبقه بندی شده
glossography طبقه بندی و شرح زبانها
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
assortments دسته بندی
faction دسته بندی
grading دسته بندی
scale دسته بندی
assortment دسته بندی
clustering دسته بندی
factions دسته بندی
ordination دسته بندی
ordinations دسته بندی
classifications دسته بندی
groupage دسته بندی
classification دسته بندی
rating دسته بندی
juntas دسته بندی
ratings دسته بندی
junta دسته بندی
standardised بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
accountable cryptomaterial مدارک و وسایل طبقه بندی شده
classification yard line سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
systematist متخصص فائده سازی و طبقه بندی
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of طبقه بندی بین المللی بیماریها
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
classification chart نمودار دسته بندی
division قسمت دسته بندی
zone decimal دسته بندی ده دهی
zones ناحیه دسته بندی
zone ناحیه دسته بندی
classifications عمل دسته بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com