Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
fascicle
دسته یامجموعه کوچک الیاف
Other Matches
fasciculus
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fascicule
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
hand glass
کوچک دسته دار
combos
دسته کوچک موسیقی جاز
combo
دسته کوچک موسیقی جاز
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
fibers
الیاف
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
fiber optics
الیاف نوری
acetate fibers
الیاف استاتی
fibrillation
تشکیل الیاف
vegetable fiber
الیاف گیاهی
ramie
الیاف گیاه
man-made fiber
الیاف شیمیایی
man-made fiber
الیاف مصنوعی
glass fibers
الیاف شیشه
undyed
<adj.>
الیاف خام
ravel
از هم جداکردن الیاف
to unravel woven
[knitted]
fabric
از هم جداکردن
[الیاف]
raffia
الیاف رافیا
vulcanized fiber
الیاف وولکانیده
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
cotton-carder
جدا کننده الیاف
crepe paper
کاغذ الیاف درشت
viscose rayon
الیاف سلولزی مصنوعی
shrinkage
جمع شدن الیاف
manila rope
الیاف یا طناب مانیلا
hydrophobic
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
stripping of dye
رنگبری کردن از الیاف
coir
الیاف سخت وزبر
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
bleaching
رنگ زدایی الیاف
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
piassava
الیاف نخل پیاساوا
orientation of fibers
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
polyester
الیاف یاپارچه پولی استر
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
density
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
plucker
ماشین الیاف بازکن پشم
acetate rayon process
فرایند تهیه الیاف استاتی
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
tows
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tow
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
oakum
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
protein fiber
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
ingrain
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
tip fading
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
henequen
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
dacron
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
blade
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
flock
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
yacht rope
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
assort
دسته دسته شدن
trooping
دسته دسته شدن
group
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
sects
دسته دسته مذهبی
sect
دسته دسته مذهبی
trooped
دسته دسته شدن
groups
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
scores of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
windrow
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
sorted
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
regiments
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
regiment
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
patina
[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
unidirectional composite
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
acrylic fibers
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
ferrous sulfate
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
denier
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
staple
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
moult
[پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
bungee
ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
flax
درخت کتان الیاف کتان
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
dry rot
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
lugging
دسته
wisp
دسته
fascicle
دسته
passel
دسته
genus
دسته
gangs
دسته
lug
دسته
skulking
دسته
army
دسته
skulks
دسته
wisps
دسته
gang
دسته
lugs
دسته
skulk
دسته
shook
دسته
pitman
دسته
tuft
دسته
armies
دسته
tufts
دسته
nosegay
دسته گل
parcel
دسته
parcels
دسته
lever
دسته
levers
دسته
lugged
دسته
batches
دسته
bouquet
دسته گل
bouquets
دسته گل
drove
دسته
droves
دسته
kind
دسته
kindest
دسته
kinds
دسته
team
دسته
teams
دسته
cluster
دسته
cranks
دسته
cranking
دسته
clique
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com