English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
fold دسته یا گله گوسفند
folded دسته یا گله گوسفند
folds دسته یا گله گوسفند
Other Matches
sheepwalk مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
rammed گوسفند نر
mutton گوسفند
heder گوسفند نر
sheep گوسفند
rams گوسفند نر
ram گوسفند نر
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
merino گوسفند مرینوس
folded اغل گوسفند
fold اغل گوسفند
pestle ران گوسفند
folds اغل گوسفند
fat tailed sheep گوسفند ایرانی
kade شپش گوسفند
ked شپش گوسفند
sheepfold اغل گوسفند
sheepcote اغل گوسفند
sheep's feet پاچه گوسفند
ovine شبیه گوسفند
sheep skin پوست گوسفند
duff سرقت گوسفند
sheepskin پوست گوسفند
the fat tail of a sheep دنبه گوسفند
rump دنبه گوسفند
pestles ران گوسفند
reeve اغل گوسفند
sheep چرم گوسفند
persian lamb گوسفند قره کل
sheep cote اغل گوسفند
sheep fold اغل گوسفند
rumps دنبه گوسفند
sheep walk چراگاه گوسفند
sheppy اغل گوسفند
mutton گوشت گوسفند
riblet انتهای دنده گوسفند
TO set the fox to keep the geese . <proverb> گوسفند را به گرگ سپردن .
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
drover دلال گاوو گوسفند
longhorn گوسفند شاخ دراز
coop اغل گوسفند زندان
krimmer پوست گوسفند خاکستری
ewe wool پشم گوسفند ماده
dorset horn گوسفند شاخ بلندانگلیسی
cabretta چرم نرم گوسفند
thurl مفصل خاصره گوسفند
wether گوسفند اخته خواجه
gid سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
shropshire نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
breakaway هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
chamois چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
nosegay دسته گل یایک دسته علف
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
fleshing تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
suint عرق خشک شده روی پشم گوسفند
fleecing پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleeces پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleece پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
Baa! بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
windrow دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
shoals of people دسته دسته مردم
in detail مفصلا دسته دسته
group دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
sects دسته دسته مذهبی
sect دسته دسته مذهبی
sorted دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
sort دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
distribute دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
streams of people دسته دسته مردم
they came in bands دسته دسته امدند
scores of people دسته دسته مردم
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
baa بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
ba بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
lincoln ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
helms دسته
bracket دسته
pitman دسته
fagot دسته
batches دسته
cliques دسته
hilts دسته
clump دسته
tufts دسته
tuft دسته
faggots دسته
helm دسته
clumping دسته
clumps دسته
clique دسته
hilt دسته
clumped دسته
wisp دسته
hosted دسته
host دسته
fasciculate دسته دسته
ears دسته
wisps دسته
ear دسته
shook دسته
gens دسته
clusters دسته
cluster bombs دسته
hosting دسته
hosts دسته
platoons دسته
platoon دسته
bodle دسته
boodle دسته
skeins دسته
cheque book دسته چک
classis دسته
ringleaders سر دسته
ringleader سر دسته
confraternity دسته
covey دسته
fascicle دسته
fascicle or cule دسته
fascicled دسته دسته
cluster bomb دسته
cranked دسته
crank دسته
ranges دسته
ranged دسته
range دسته
sections دسته
section دسته
nosegay دسته گل
processions دسته
procession دسته
hordes دسته
kinds دسته
passel دسته
horde دسته
congregations دسته
cranking دسته
cranks دسته
haft دسته
cluster دسته
teams دسته
handgrip دسته
handhold دسته
team دسته
kindest دسته
kind دسته
droves دسته
drove دسته
helve دسته
bouquets دسته گل
bouquet دسته گل
congregation دسته
bunch دسته
leader سر دسته
clan دسته
bevy دسته
clans دسته
category دسته
brigades دسته
brigade دسته
bundling دسته
bundles دسته
bundle دسته
tress دسته مو
set دسته
lever دسته
levers دسته
gang دسته
groups دسته دسته
scores دسته دسته
corps دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com