Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
waste instruction
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
Other Matches
non operable instruction
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
steady state
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
operation
دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
null
دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
blankest
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
no op
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
blank
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
kernel
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
idlest
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idled
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idles
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
modal
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
stopped
انجام ندادن عملی
stopping
انجام ندادن عملی
registering
انجام عملی به یک محرک
register
انجام عملی به یک محرک
stops
انجام ندادن عملی
stop
انجام ندادن عملی
verb
دستورالعمل انجام عملی
verbs
دستورالعمل انجام عملی
registers
انجام عملی به یک محرک
pop
بسرعت عملی انجام دادن
interrupts
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pops
بسرعت عملی انجام دادن
popped
بسرعت عملی انجام دادن
interrupting
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
avalanches
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
jcl
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
corrects
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
operate
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
threshholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
operation
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operates
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
op code
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
thresholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
connective
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
well behaved
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
Boolean connective
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
go to sleep
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
dynamically
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
completing
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
cheating does not prosper
نمیدهد
it does not make sense
معنی نمیدهد
non-starters
رویدادی که روی نمیدهد
the law forbids
قانون اجازه نمیدهد
he would not bade a biner
یک دینارهم تخفیف نمیدهد
non-starter
رویدادی که روی نمیدهد
that i snot in keepingwith our
این بانظرماوفق نمیدهد
BCC
و لیست آنها را نشان نمیدهد
unsigned
که اعداد منفی را نشان نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
indifferentist
کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropping
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drops
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
rubrical
دستوری
grammatical
دستوری
quick format
دستوری
reverted
دستوری که
reverting
دستوری که
reverts
دستوری که
n plus one address instruction
دستوری که از
imperative
دستوری
revert
دستوری که
magistral
دستوری
imperatives
دستوری
instructional
دستوری
readers
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
logical
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
reader
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
solecisms
غلط دستوری
solecism
غلط دستوری
ministry
دستوری وزارتخانه
ministries
دستوری وزارتخانه
command economies
اقتصاد دستوری
command economy
اقتصاد دستوری
function word
کلمه دستوری
grammatical sense
معنی دستوری
grammatical term
اصطلاحات دستوری
command language
زبان دستوری
command mode
وضعیت دستوری
command socialism
سوسیالیسم دستوری
solecistic
دارای غلط دستوری
directorial
مربوط به کارگردان دستوری
statements
به مجموعهای از مابارات دستوری
statement
به مجموعهای از مابارات دستوری
halt
دستوری در برنامه که در حین اجرا
halted
دستوری در برنامه که در حین اجرا
halts
دستوری در برنامه که در حین اجرا
grammaticize
درنکات دستوری بحث کردن
zeros
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zero
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zeroes
دستوری که آدرس در آن عملوند است
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
random number
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
internal
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
skips
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skipped
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skip
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
sentence fragment
جملهای که ازلحاظ دستوری کامل نیست
multi-
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
concatenate
دستوری که دو داده یا متغیر را باهم ترکیب میکند
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
stepping motor
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
operation
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
fetches
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetch
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
stepper motor
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
fetched
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
two address instruction
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
forms
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
legal
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
symbolically
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
templates
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
template
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
formed
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
edit
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edited
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
transfers
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
transfer
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transferring
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
stops
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopped
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
attention code
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
replaced
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replace
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
replacing
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
returned
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
replaces
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
three address instruction
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
reset
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
returns
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
aggregates
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
returning
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
resets
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
applied
عملی
ex post
عملی
applicative
عملی
pragmatics
عملی
pragmatic
عملی
applicatory
<adj.>
عملی
purposeful
<adj.>
عملی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com