English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
Other Matches
issuing authority [body] مرجع [اداره] صادر کننده
remitter پرداخت کننده
payer پرداخت کننده
finisher پرداخت کننده
payor پرداخت کننده
paying bank بانک پرداخت کننده
asphalt finisher پرداخت کننده اسفالت
angle grinder پرداخت کننده زاویهای
cash dispensers پرداخت کننده پول
cash dispenser پرداخت کننده پول
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
money order دستور پرداخت
money orders دستور پرداخت
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
mail order of payment دستور پرداخت کتبی
payment stopped دستور عدم پرداخت
stop payment دستور عدم پرداخت چک به بانک
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
overdraft دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
hierarchy of claims اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
exporter صادر کننده
issuant صادر کننده
exporters صادر کننده
warrantor صادر کننده warrant
originator صادر کننده پیام
originators صادر کننده پیام
issuing bank بانک صادر کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
debenture bond برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
operand دستور اجرایی عمل کننده
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
to issue instructions دستور صادر کردن
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
trim پرداخت
renderings پرداخت
finishes پرداخت
remitment پرداخت
rendering پرداخت
glaze پرداخت
finishing پرداخت
lustreer پرداخت
expenditure پرداخت
glazes پرداخت
making good پرداخت
refinishing پرداخت
defrayal پرداخت
finish پرداخت
bleaching پرداخت
outlay پرداخت
payment پرداخت
paying پرداخت
refunds پس پرداخت
refunding پس پرداخت
refunded پس پرداخت
refund پس پرداخت
discharging پرداخت
payments پرداخت
pay پرداخت
furbisher پرداخت گر
burnisher پرداخت گر
settlements پرداخت
pays پرداخت
glosser پرداخت گر
settlement پرداخت
disbursement پرداخت
discharges پرداخت
polish پرداخت
finishing touches پرداخت
polishes پرداخت
discharge پرداخت
pt پرداخت
disbursed پرداخت خرج
installments پرداخت قسطی
payroll سیاهه پرداخت
instalment پرداخت قسطی
instalments پرداخت قسطی
by payment از طریق پرداخت
spot cash پرداخت نقدی
disbursed پرداخت کردن
lump sum payment پرداخت نقدی
lump sum payment پرداخت یکجا
settlement تسویه پرداخت
settlements تسویه پرداخت
settlement تصفیه پرداخت
disburse پرداخت کردن
disburse پرداخت خرج
paying وابسته به پرداخت
buffer پرداخت کردن
settlement terms شرایط پرداخت
pay پرداخت کردن
pay وابسته به پرداخت
disburses پرداخت خرج
paying پرداخت کردن
pays پرداخت کردن
money back تضمین پرداخت
smoothing plane رنده پرداخت
liabilities دیون پرداخت
pays وابسته به پرداخت
liability دیون پرداخت
casual payment پیش پرداخت
never-never پرداخت قسطی
bonus پرداخت اضافی
average payment پرداخت متوسط
back freigt پرداخت کرایه
terms of payment شرایط پرداخت
advice note دستورپیش پرداخت
final payment پرداخت نهایی
advance payment پیش پرداخت
liquidation پرداخت بدهی
shear پرداخت فرش
indemnification پرداخت غرامت
repayments پرداخت مجدد
repayment پرداخت مجدد
non-payment عدم پرداخت
the d. of a debt پرداخت بدهی
furbish پرداخت کردن
furbished پرداخت کردن
furbishes پرداخت کردن
furbishing پرداخت کردن
interim financing پرداخت موقت
payment by installments پرداخت قسطی
installment payment پرداخت قسطی
to finish off پرداخت کردن
unpolished پرداخت نشده
polish پرداخت کردن
annual payment پرداخت سالیانه
cash dispensers پرداخت مینماید
polishes پرداخت کردن
cash dispenser پرداخت مینماید
satin جلا پرداخت
down payments پیش پرداخت
down payment پیش پرداخت
advancing پیش پرداخت
advances پیش پرداخت
advance پیش پرداخت
advance پیش پرداخت
bilk گذاشتن از پرداخت
finishing پرداخت کاری
bonuses پرداخت اضافی
imprest پیش پرداخت
payable قابل پرداخت
reimbursements پرداخت جبرانی
paymasters مامور پرداخت
paymaster مامور پرداخت
reimbursements باز پرداخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com