Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
Other Matches
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
rice
دانههای برنج
prayer beads
دانههای تسبیح
storage granules
دانههای اندوزش
measles
دانههای سرخک
nissl granules
دانههای نیسل
oaten
مرکب از دانههای جو
bead
دانههای حاصل ازجوشکاری
beads
دانههای حاصل ازجوشکاری
globular seeds
دانههای گوی سان
moniliform
مثل دانههای تسبیح
granular
دارای دانههای ریز
pruinose
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
catenary
چون دانههای زنجیر
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
superfine
دارای دانههای خیلی ریز
beading
آراستن لباس با دانههای مروارید
beadings
آراستن لباس با دانههای مروارید
granular snow
برف سفت با دانههای درشت
haricot
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
catenate
چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
haricots
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
hominy grits
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
blizzard
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
blizzards
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
granulation
شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
needle bath
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
wed thickness
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
coffee berry
بن قهوه
coffeebean
بن قهوه
Brown
قهوه ای
coffee
قهوه
coffees
قهوه
coffee
درخت قهوه
tea house
قهوه خانه
black coffee
قهوه بی شیر
tea tray
سینی قهوه
teahouse
قهوه خانه
mocha
قهوه مکا
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee house
قهوه خانه
black coffee
قهوه تلخ
coffee roaster
قهوه بوده
coffeepot
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
coffee berry
دانه قهوه
coffeebean
حبه قهوه
coffeepot
قهوه ریز
coffees
درخت قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffeebean
دانه قهوه
iced coffee
قهوه سرد
black coffee
قهوه سیاه
coffee and milk
شیر قهوه
coffee and milk
قهوه و شیر
percolator
قهوه جوش
white coffee
قهوه با شیر
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
percolators
قهوه جوش
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
قوری قهوه
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
umber
قهوه ای مایل به زرد
suntans
قهوه مایل بسرخ
demitasse
فنجان قهوه خوری
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
black coffee
قهوه بدون شیر
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
suntan
قهوه مایل بسرخ
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
durian
درخت قهوه سودانی
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
broken
<adj.>
شکسته
[دستگاهی]
built in aerial
آنتن دستگاهی
instrumental analysis
تجزیه دستگاهی
slivers
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
mansions
عمارت چند دستگاهی
ripper
دستگاهی که زمین را شیارمیزند
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
presetting
تنظیم از قبل
[دستگاهی]
mansion
عمارت چند دستگاهی
to park
پارک کردن
[دستگاهی]
bitumen boiler
دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
excavators
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reeling
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
echo depth sounder
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
excavator
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
reels
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mill
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
bar bender
دستگاهی که میل گرد را خم میکند
air compresser
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
reeled
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
automation
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
granulary
دان دان دارای دانههای ریز
termograph
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
aeromotor
هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
generators
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
wind gauge
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
to put something into operation
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
inquiry station
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
to start up something
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
hydromatic
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
readers
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
reader
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com