English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
franking machine دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
Other Matches
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
excavator دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
air compresser دستگاهی که هوا را متراکم میکند
excavators دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender دستگاهی که میل گرد را خم میکند
termograph دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
hydromatic دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
marigraph دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
actinograph دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
reading wand دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
atomizer دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
uart Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
stamp tax تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp duty تمبر عوارض تمبر مالیاتی
vibrator دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
bell conveyor دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
personal امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
layer لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layers لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
philately تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
bain index شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
backdated تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedate پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedates پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
hagiology تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
protohistory تاریخ ماقبل تاریخ
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
stamps تمبر
stamp تمبر
stamp duties حق تمبر
stamp duty حق تمبر
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
postage stamps تمبر پست
poststamp تمبر پست
philatelist تمبر شناس
postage stamp تمبر پست
philatelists تمبر شناس
stamp تمبر یا مهرزدن
tamarind تمبر هندی
stamped تمبر خورده
stamps تمبر یا مهرزدن
food stamp تمبر خوراک
philately تمبر شناسی
postmarks اثرمهر تمبر
postmark اثرمهر تمبر
food stamps تمبر خوراک
postage تمبر پستی
stamp duties پول تمبر
stamper تمبر الصاق کن
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
Do you have any stamps? آیا تمبر دارید؟
philatelic مربوط به تمبر شناسی
it is sufficiently stamped کم تمبر خورده است
by under stamped کسر تمبر داشتن
put into circulation به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
post free بدون نیاز به تمبر زدن
The stamp doesnt stick. این تمبر نمی چسبد
stamp تمبر پست الصاق کردن
postmarks مهر باطله تمبر پست
postmark مهر باطله تمبر پست
stamps تمبر پست الصاق کردن
face value <idiom> عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
postmark تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmarks تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
slips پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
built in aerial آنتن دستگاهی
broken <adj.> شکسته [دستگاهی]
instrumental analysis تجزیه دستگاهی
mansion عمارت چند دستگاهی
presetting تنظیم از قبل [دستگاهی]
mansions عمارت چند دستگاهی
hook-up اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
ripper دستگاهی که زمین را شیارمیزند
bitumen boiler دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
to park پارک کردن [دستگاهی]
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
reel دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
automation کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
echo depth sounder دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
mills دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reels دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
wind gauge دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
aeromotor هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
to fall over [computer, programme, ...] [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to have packed up [British E] کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
to have packed up [British E] خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to work flawlessly بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
to conk out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
pantograph دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
readers هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
reader هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
rollers دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
blasting machine دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
roller دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
conning در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
eerom دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
conned در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
con در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checked دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
demount کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
cons در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
faulted برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
fault برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slaving بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
samplers مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
open برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
dat درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
opened برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
opens برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
EMM امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
TCP مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
broadband روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
DIF file استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com