Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
evaporator
دستگاه اب شیرین کن
Other Matches
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
sweeter
شیرین
sweetest
شیرین
nectared
شیرین
soft water
اب شیرین
honeyed
شیرین
sweet
شیرین
saccharine
شیرین
nectareous
شیرین
luscious
شیرین
mellifluous
شیرین
nectarean
شیرین
tuneful
شیرین
affeluo'so a
شیرین
dolce
شیرین
freshest
شیرین
amiable
شیرین
dulcet
شیرین
fresh water
اب شیرین
sugared
شیرین
fresh
شیرین
fresh-
شیرین
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
chino
پرتقال شیرین
sweet lemon
لیموی شیرین
sweet oil
روغن شیرین
figuration
شیرین کاری
baking soda
جوش شیرین
f. fishes
ماهیهای اب شیرین
Its well worth . Its a bargain at the price .
شیرین می ارزد
sugary
شیرین ملیح
sweetener
شیرین کننده
sweeteners
شیرین کننده
tour de force
شیرین کاری
tragicomedies
تلخ و شیرین
liquorice
شیرین بیان
pimiento
فلفل شیرین
tragicomedy
تلخ و شیرین
sugary
شیرین زبان
bicarbonate
جوش شیرین
bittersweet
شیرین وتلخ
freshwater
وابسته به اب شیرین
sweet peas
نخود شیرین
sweet root
شیرین بیان
sweet pea
نخود شیرین
chino
لیمو شیرین
melodies
اهنگ شیرین
melody
اهنگ شیرین
crawfish
خرچنگ اب شیرین
limnetic
وابسته به اب شیرین
limnic
وابسته به اب شیرین
limnology
اب شیرین شناسی
sweet pepper
فلفل شیرین
shirin
خودکشی شیرین
melodiously
بطور شیرین
licorice
شیرین بیان
sweet spoken
شیرین زبان
sudium bicarbonate
جوش شیرین
sweet corn
ذرت شیرین
candied
شیرین شده
sorgo
ذرت شیرین
to soften water
شیرین کردن آب
soda
جوش شیرین
sorgho
ذرت شیرین
solar still
اب شیرین کن افتابی
sodium bicarbonate
جوش شیرین
sodas
جوش شیرین
soft
سبک شیرین
dulcify
شیرین کردن
sweet voiced
شیرین صدا
sugarberry
تمشک شیرین
bicarbonate of soda
جوش شیرین
sweeten
شیرین کردن
sweetish
شیرین نوشین
sweetens
شیرین کردن
freshwater king
متصدی اب شیرین کن
it tastes sweet
شیرین است
freshet
جوی اب شیرین
sweetening
شیرین کردن
softest
سبک شیرین
sweetened
شیرین کردن
softer
سبک شیرین
edulcorate
شیرین کردن
sweetmeat
غذای شیرین
soda solution
محلول جوش شیرین
sweet spoken
شیرین سخن شکردهان
stunt
شاهکار شیرین کاری
vermouths
شراب شیرین افسنطین
vermouth
شراب شیرین افسنطین
sweet oil
روغن بادام شیرین
mellifluent
عسل دار شیرین
as sweet as honey
<idiom>
مثل عسل
[شیرین]
sweetish
چیز نسبتا شیرین
bitter sweet
اول شیرین وبعدتلخ
bland
شیرین و مطلوب نجیب
blander
شیرین و مطلوب نجیب
blandest
شیرین و مطلوب نجیب
rich
زیاده چرب یا شیرین
richer
زیاده چرب یا شیرین
richest
زیاده چرب یا شیرین
nectarine
هلوی شیرین وابدار
nectarines
هلوی شیرین وابدار
softened
شیرین کردن فرونشاندن
It is a good one hundred kilos .
شیرین صد کیلو است
To perform a feat.
شیرین کاری کردن
fresh water ; fruit juice.
آب شیرین (تازه )؛آب میوه
scuttlebutt
مخازن اب شیرین ناو
saleratus
جوش شیرین که نانواهابکارمیبرند
softens
شیرین کردن فرونشاندن
soda
جوش شیرین سودا
stunts
شیرین کاری کردن
stunts
شاهکار شیرین کاری
straw wine
شراب شیرین کشمش
sweet potatoes
سیب زمینی شیرین
sweet sorghum
ذرت خوشهای شیرین
sweet potato
سیب زمینی شیرین
pomfret cake
کلوچه شیرین بیان
allspice
فلفل فرنگی شیرین
bitter-sweet
اول شیرین وبعدتلخ
sodas
جوش شیرین سودا
stunt
شیرین کاری کردن
stunting
شاهکار شیرین کاری
stunting
شیرین کاری کردن
soften
شیرین کردن فرونشاندن
malmsey
شراب شیرین قبرس
pancakes
نان شیرین و پهن
edulcoration
عمل شیرین کردن
limnetic
زیست کننده در اب شیرین
to sweeten something
چیزی را شیرین کردن
pancake
نان شیرین و پهن
diabetes mellitus
دیابت شیرین دولاب
limnic
زیست کننده در اب شیرین
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
sugar
شیرین کردن متبلور شدن
sherries
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sweetening
شیرین شدن ملایم کردن
sweet words (voice,sleep
کلمات ( صدا خواب )شیرین
sherry
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
simnel
کیک شیرین و میوه دار
sweetens
شیرین شدن ملایم کردن
sherris
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sugars
شیرین کردن متبلور شدن
limnologist
زیست شناس جانوران اب شیرین
port
شراب شیرین بارگیری کردن
farl
کیک یا نان شیرین اردی
sauterne
سراب زرد نیمه شیرین
diadromous
مهاجرت کننده از اب شیرین بدریا
farle
کیک یا نان شیرین اردی
sweeten
شیرین شدن ملایم کردن
sweetened
شیرین شدن ملایم کردن
freshwater system
سیستم لوله کشی اب شیرین
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
tents
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
root beers
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
killifish
ماهی کوچک اب شیرین از جنس کپور
jig
جست و خیز سریع شیرین کاری
tent
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
She is fond of sweet things.
از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
Spanish chestnut
شاه بلوط شیرین
[گیاه شناسی]
jigs
جست و خیز سریع شیرین کاری
tench
ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
Property acquired free of cost is sweeter than hon.
<proverb>
مال مفت از عسل شیرین تر است .
fair words butter no parsnips
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fine words butter no parsnips
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
sweet chestnut
شاه بلوط شیرین
[گیاه شناسی]
sweeting
یکجورسیب خیلی شیرین یاسیب سصثثفهساقندک
To ingratiate oneself with someone.
نزد کسی خود شیرین کردن
castanea sativa
شاه بلوط شیرین
[گیاه شناسی]
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
gagged
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com