Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pelorus
دستگاه سمت یاب چشمی نسبت به اجرام سماوی
Other Matches
celestrial bodies
اجرام سماوی
uranometry
نقشه اجرام سماوی
astrophysics
مبحث اجرام سماوی
uranological
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
uranometry
اندازه گیری اجرام سماوی اسمانسنجی
uranology
مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
celestial equator system of coordinates
دستگاه مختصات استوای سماوی
celestrial bodies
اجرام اسمانی
heavenly bodies
اجرام اسمانی
quasistellar objects
اجرام شبه ستارهای
schematism
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
planetesimal
اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
contaminates
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminated
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminating
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
contaminate
انتقال اجرام یا ارگانیسمهای زمینی به فضاپیمای استریل شده
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
heavenly
سماوی
celestial
سماوی
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
aerolite
شهاب سماوی
celestial sphere
کره سماوی
celestial machine
مکانیک سماوی
act of God
افات سماوی
acts of God
افات سماوی
spherical coordinates
مختصات سماوی
ethereal
اثیری سماوی
celestial equator
استوای سماوی
celestial body
جسم سماوی
celestrial body
جرم سماوی
celectial equator
استوای سماوی
heavenly body
جرم سماوی
celestial horizon
افق سماوی
falling star
حجر سماوی
falling stars
حجر سماوی
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
celestial meridian
دایره نیمروز سماوی
great circle
دایره عظیمه سماوی
celestial meridian
نصف النهار سماوی
small circle
دایره صغیره سماوی
celestrial body
جسم سماوی جرم اسمانی
heavenly body
جرم اسمانی جسم سماوی
meteoroid
شهاب ثاقب احجار سماوی
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
bodies
اطاق ماشین جرم سماوی
body
اطاق ماشین جرم سماوی
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
meteoritics
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
declination
فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
sail
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
rivaling
هم چشمی
ophtalmic
چشمی
ocular
چشمی
rivaled
هم چشمی
eye
چشمی
competitions
هم چشمی
eyes
چشمی
monocular
یک چشمی
eyeing
چشمی
rival
هم چشمی
rivalship
هم چشمی
eyepieces
چشمی
uniocular
یک چشمی
rivals
هم چشمی
rivalling
هم چشمی
becket
چشمی
eyepiece
چشمی
eying
چشمی
rivalled
هم چشمی
emulation
هم چشمی
competition
هم چشمی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
eyeing
چشمی طناب
rivalled
هم چشمی کننده
rivalling
هم چشمی کننده
hawse pipe
چشمی لنگر
thimble
چشمی فلزی
eye
چشمی طناب
eying
چشمی طناب
rivaling
هم چشمی کننده
sight check
مقابله چشمی
rivals
هم چشمی کننده
half-glasses
عینک یک چشمی
bollard eye
چشمی موت
eyes
چشمی طناب
penuriousness
تنگ چشمی
binocular deprivation
محرومیت دو چشمی
rivaled
هم چشمی کننده
eyepiece
عدسی چشمی
thoroughfoot
اتصال چشمی
bullring
چشمی سینه
bridling
بند چشمی
bridles
بند چشمی
thimble eye
چشمی فلزی
bridled
بند چشمی
eyepieces
عدسی چشمی
monocular vision
بینایی یک چشمی
bullrings
چشمی سینه
emolously
از روی هم چشمی
monocles
عینک یک چشمی
emulous
هم چشمی کننده
three eyed union plate
صفحه سه چشمی
emulously
ازروی هم چشمی
emulative
هم چشمی کننده
metascope
دوربین تک چشمی
emulates
هم چشمی کردن با
emulating
هم چشمی کردن با
vier
هم چشمی کننده
ocular lens
عدسی چشمی
emulate
هم چشمی کردن با
monocular deprivation
محرومیت یک چشمی
entoptic
درون چشمی
soft eye
چشمی ساده
optic
چشمی بصری
rival
هم چشمی کننده
monocle
عینک یک چشمی
emulated
هم چشمی کردن با
all eyes
چهار چشمی
bridle
بند چشمی
eyes of the ship
چشمی ناو
vie
هم چشمی کردن
eye splice
پیوند چشمی
thimbles
چشمی فلزی
vied
هم چشمی کردن
vies
هم چشمی کردن
flemish eye
چشمی بافته
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
eyeplate
صفحه چشمی دار
suborbital
زیر کاسه چشمی
reduced eye
چشمی باریک شده
outrival
در هم چشمی پیش افتادن از
peep
نگاه زیر چشمی
runner
طناب چشمی دار
loup
ذره بین چشمی
swivel
چشمی خود گرد
swivelled
چشمی خود گرد
swivels
چشمی خود گرد
runners
طناب چشمی دار
keep up with the Joneses
<idiom>
چشم وهم چشمی
peeps
نگاه زیر چشمی
chock
چشمی فلزی روی پل
peeping
نگاه زیر چشمی
eyes in the back of one's head
<idiom>
چهار چشمی پاییدن
competition
هم چشمی سبقت جویی
competitions
هم چشمی سبقت جویی
union plate
صفحه چند چشمی
running bow line
چشمی زدن به طناب
eyebolt
پیچ چشمی دار
eye bolt
مهره چشمی دار
bull nose
چشمی سینه ناو
british antilewisite
نوعی پماد چشمی
foul house
چشمی گرفته لنگر
peeped
نگاه زیر چشمی
binocular fusion
در هم امیزی دید دو چشمی
binocular disparity
ناهمخوانی دید دو چشمی
parsimoniously
بزفتی باتنگ چشمی
ophthalmic
چشمی وابسته به چشم
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
roller clock
چشمی بسته قرقره دار
slink
نظر چشمی نگاه دزدکی
slinking
نظر چشمی نگاه دزدکی
optical
نشانه روی بصری چشمی
slinks
نظر چشمی نگاه دزدکی
dip the eye
وصل کردن چشمی طنابهابهم
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
To try to keep up with the joneses.
چشم وهم چشمی کردن ( رقابت )
borescope
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
To be all eyes. To watch like a hawk.
چهار چشمی پاییدن ( مراقب بودن )
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
stadia points
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com