Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
audiometer
دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
Other Matches
cohesiometer
دستگاه سنجش چسبندگی خاک
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
exposure meter
دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
ergograph
دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
rakes
دستگاه سنجش خطای برد توپ
raking
دستگاه سنجش خطای برد توپ
rake
دستگاه سنجش خطای برد توپ
acrometer
دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope
دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
animadversion
قوهء ادراک
adaptive
دارای قوهء تطابق
anaphrodisia
نقصان قوهء باء
acheiria
فاقد قوهء لامسه
hearing
سامعه
hearings
سامعه
atrophying
نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophy
نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophic
مربوط به کم شدن قوهء نامیه
atrophies
نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophied
نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
quditory nerve
عصب سامعه
acoumeter
سامعه سنج
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
auditioning
ازمایش هنرپیشه سامعه
auditions
ازمایش هنرپیشه سامعه
audition
ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioned
ازمایش هنرپیشه سامعه
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
aural
مربوط به گوش یا سامعه گوشی
audition
شنوایی
auditioned
شنوایی
auditions
شنوایی
ears
شنوایی
ear
شنوایی
auditioning
شنوایی
audibility
شنوایی
hearing
شنوایی
hearings
شنوایی
quditory nerve
پی شنوایی
auditive
وابسته به شنوایی
audible frequency
فرکانس شنوایی
auditory labyrinth
حلزون شنوایی
auditory ossicles
استخوانچههای شنوایی
hearing threshold
استانه شنوایی
auditory nerve
عصب شنوایی
audiometry
شنوایی سنجی
audiometer
شنوایی سنج
audiogram
نگاره شنوایی
acoustical
وابسته به شنوایی
nervus acusticus
عصب شنوایی
sonic
درمیدان شنوایی
acoustic nerve
عصب شنوایی
monaural hearing
شنوایی یک گوشی
acoumetry
شنوایی سنجی
acoumeter
شنوایی سنج
video tape
نواردیداری و شنوایی
acoustic
وابسته به شنوایی
audible
قابل شنوایی
acoustic meatus
مجرای شنوایی
acoustically
نسبت به صدا یا شنوایی
hearing of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
taking of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
acoustician
متخصص علم شنوایی
inaudible
غیر قابل شنوایی
acoustics
علم عوارض شنوایی
audile
مربوط به حس شنوایی مسموع
deafest
فاقد قوه شنوایی
deaf
فاقد قوه شنوایی
deafer
فاقد قوه شنوایی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
otocyst
عضو حساس شنوایی بی مهرگان
acoumetry
اندازه گیری قدرت حس شنوایی
infrasonic
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
acoustics
آواشناسی نسبت های صوتی قابلیت شنوایی
audio
وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
evaluations
سنجش
assessments
سنجش
measurements
سنجش
evalution
سنجش
g
سنجش
deliberation
سنجش
assessment
سنجش
deliberations
سنجش
degress of comparison
سنجش
ponder
سنجش
scaling
سنجش
appraisals
سنجش
measurement
سنجش
appraisal
سنجش
ponders
سنجش
pondering
سنجش
pondered
سنجش
evaluation
سنجش
scalar
سنجش
measure
سنجش
poneration
سنجش
measurment
سنجش
ponderation
سنجش
assay
سنجش
assays
سنجش
ponderingly
با سنجش
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
surveyor's chain
زنچیر سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
measuring technique
تکنیک سنجش
measuring technique
روش سنجش
measuring system
سیستم سنجش
measuring switch
کلید سنجش
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring relay
رله سنجش
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring range
حیطه سنجش
measuring position
محل سنجش
ratings
سنجش توان
assay
ازمایش سنجش
rating
سنجش توان
measuring unit
واحد سنجش
measuring voltage
فشار سنجش
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
comparison
تطبیق سنجش
measurable
سنجش پذیر
meter
وسیله سنجش
meters
وسیله سنجش
voltage measuring
سنجش ولتاژ
pulmometry
سنجش گنجایش شش
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
volumetric analysis
سنجش حجمی
ponderable
قابل سنجش
ponderability
سنجش پذیری
accuracy to gage
دقت سنجش
method of measurment
روش سنجش
metage
حق سنجش قپانداری
comparisons
تطبیق سنجش
measurment
سنجش اندازه
assays
ازمایش سنجش
market appraisal
سنجش بازار
font metric
سنجش فونت
measuring frequency
فرکانس سنجش
emergency measure
سنجش اضطراری
measuring generator
مولد سنجش
depth measurement
سنجش گودی
delib erator
سنجش کننده
measuring junction
محل سنجش
datum line
خط مبنای سنجش
comparative measurement
سنجش مقایسهای
comparative measurement
سنجش قیاسی
measuring error
خطای سنجش
measuring diaphragm
ممبران سنجش
incommensurable
سنجش ناپذیر
measuring cable
کابل سنجش
precision measurment
سنجش دقیق
high accuracy measurement
سنجش دقیق
measuring circuit
مدار سنجش
graduated steel straight edge
شینه سنجش
measuring coil
بوبین سنجش
frequency measurement
سنجش فرکانس
measuring current
جریان سنجش
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
colorimetry
سنجش رنگ
clocked
با سنجش زمان
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
measuring period
دوره سنجش
measuring period
مدت سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring point
نقطه سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
measuring junction
نقطه سنجش
biometrics
زیست سنجش
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com