Dictiornary-Farsi | دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار


Other Matches

goldie	علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
governors	دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor	دستگاه فرمان خودکار گاورنور
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
steering lever	اهرم فرمان
control lever	اهرم فرمان
steering linkage	اهرم بندی فرمان
power steering	فرمان خودکار
synchroreceiver	دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
automatic controller	دستگاه فرمان
controllers	دستگاه فرمان
controller	دستگاه فرمان
control	کنترل کردن فرمان
controls	کنترل کردن فرمان
controlling	کنترل کردن فرمان
contactor control	فرمان یا کنترل کنتاکتور
magnetci control	کنترل فرمان مغناطیسی
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
semimagnetic controller	دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
full magnetic controller	دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
double click	احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
midnight	فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
eyelesi	دستگاه کنترل خودکار هواپیما
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
command ejection	پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
synchroscope	دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
transponder	فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
automatic check	کنترل خودکار بررسی خودکار
control lever	اهرم کنترل
manual lever control	کنترل اهرم دستی
main control lever	اهرم کنترل اصلی
sanction	فرمان
sanctioned	فرمان
sanctions	فرمان
control	فرمان
charter	فرمان
controlling	فرمان
word	فرمان
worded	فرمان
indocile	نا فرمان
charters	فرمان
chartering	فرمان
ordinances	فرمان
for	فرمان FOR
chartered	فرمان
firman	فرمان
controls	فرمان
commandment	فرمان
rudder bar	فرمان
decree	فرمان
decreed	فرمان
decreeing	فرمان
decrees	فرمان
MD	فرمان D
MDs	فرمان D
at my command	به فرمان من
assize	فرمان
rescript	فرمان
if	فرمان IF
sanctioning	فرمان
precepts	فرمان
commands	فرمان
commandments	فرمان
drive	فرمان
drives	فرمان
steering	فرمان
handlebar	فرمان
command	فرمان
commanded	فرمان
precept	فرمان
insubordinate	نا فرمان
hest	فرمان
institutes	فرمان
mkdir	فرمان D
instituting	فرمان
commission	فرمان
commissioning	فرمان
commissions	فرمان
handle bar	فرمان
ordinace	فرمان
ordinance	فرمان
Rd	فرمان RD
chdir	فرمان CD
institute	فرمان
edict	فرمان
ship will adjust	فرمان
bugle call	فرمان
edicts	فرمان
mark time	فرمان در جا
instituted	فرمان
pipes	فرمان
by order of	فرمان
reach rod	اهرم کنترل از راه دور
control characteristic	مشخصه فرمان
control circuit	مدار فرمان
motor vehicle tax	فرمان اتومبیل
attentions	فرمان خبردار
breaks	فرمان BREAK
attention	فرمان خبردار
operated	فرمان دادن
operator command	فرمان متصدی
operates	فرمان دادن
diskcomp	فرمان DISKCOPY
break	فرمان BREAK
ver	فرمان VER
operate	فرمان دادن
steering wheel	چرخ فرمان
cls	فرمان CLS
at or within call	اماده فرمان
command signal	علامت فرمان
at ease	فرمان ازاد
advance march	فرمان پیش
radio control	فرمان رادیویی
command key	کلید فرمان
command language	زبان فرمان
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
left flank march	فرمان سمت چپ رو
files	فرمان FILES
left-hand drive	فرمان به سمت چپ
command unit	واحد فرمان
preparatory command	فرمان حاضرباش
steering wheels	چرخ فرمان
attrib	فرمان اتریب
append	فرمان APPEND
appended	فرمان APPEND
appending	فرمان APPEND
appends	فرمان APPEND
buffers	فرمان BUFFERS
on the double	فرمان بدو رو
transient command	فرمان ناپایدار
preparatory command	فرمان خبر
left hand drive	فرمان به سمت چپ
battalia	فرمان جنگ
mandate	حکم فرمان
mandated	حکم فرمان
echo	فرمان ECHO
backup	فرمان BACKUP
control system	سیستم فرمان
control switch	کلید فرمان
control surface	سطح فرمان
mandates	حکم فرمان
cease fire	فرمان اتش بس
control ratio	نسبت فرمان
mandating	حکم فرمان
echoed	فرمان ECHO
echoing	فرمان ECHO
order	فرمان نظم
path	فرمان PATH
paths	فرمان PATH
in the saddle <idiom>	تحت فرمان
dates	فرمان DATE
date	فرمان DATE
decretal	فرمان پاپ
del	فرمان DEL
parade rest	فرمان ازاد
control pannel	تابلوی فرمان
channel command	فرمان کانال
sort	فرمان SORT
sorted	فرمان SORT
sorts	فرمان SORT
xcopy	فرمان XCOPY
remote control	فرمان از دور
clicker [coll.]	فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control]	فرمان از دور
print	فرمان PRINT
word of command	فرمان انتصاب
printed	فرمان PRINT
word of command	فرمان نظامی
remote control unit	فرمان از دور
teleguidance	فرمان از دور
remote control	فرمان از دور
order arms	فرمان پافنگ
chcp	فرمان CHCP
zapper [coll.]	فرمان از دور
pulpit	میز فرمان
control panel	تابلوی فرمان
control grid	شبکه فرمان
chkdsk	فرمان CHKDSK
control electrode	الکترود فرمان
control cubicle	ایستگاه فرمان
pulpits	میز فرمان
prints	فرمان PRINT
find	فرمان FIND
ordain	فرمان دادن
officer	فرمان دادن
steering worm sector	تاج فرمان
steering swivel	مفصل فرمان
steering shaft	محور فرمان
steering mechanism	مکانیزم فرمان
give way	فرمان پاروها با هم