English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
car wheel lathe دستگاه ماشین تراش
Search result with all words
planer دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
Other Matches
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
turnery کارخانه تراش ماشین تراش
lathes ماشین تراش
lathe ماشین تراش
milling machine ماشین تراش
automatic stub lathe ماشین تراش
turning machine ماشین تراش
automatic machine ماشین تراش
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
duplicating lathe ماشین تراش نمونهای
center lathe ماشین تراش متمرکز
turning chisel قلم ماشین تراش
automatic lathe ماشین تراش خودکار
spindles هرزگرد ماشین تراش
automatic coping lathe ماشین تراش خودکار
spindle هرزگرد ماشین تراش
center sleeve مرغک ماشین تراش
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
turning chisel اسکنه ماشین تراش
capstan lathe ماشین تراش دوار
planer machine ماشین صفحه تراش
turns گشت ماشین تراش
turn گشت ماشین تراش
precision lathe ماشین تراش دقیق
polishing lathe ماشین تراش پرداخت
gap bridge گلویی ماشین تراش
lathe dog گیره ماشین تراش
lathe mandrel مرغک ماشین تراش
dredgers دستگاه کل تراش
dredger دستگاه کل تراش
automatic roughing lathe ماشین تراش سایشی خودکار
automatic lathe operator اپراتور ماشین تراش خودکار
flat turret lathe ماشین تراش رولور تخت
full automatic lathe ماشین تراش تمام اتوماتیک
fixed center turret lathe ماشین تراش با مرکز ثابت
cam operated automatic lathe ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
combination turret lathe ماشین تراش کاپستان مرکب
semi automatic lathe ماشین تراش نیمه خودکار
crank shaper ماشین میل لنگ تراش
polygonal turning machine ماشین تراش چند لبه
engine lathe ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
shaping machine دستگاه صفحه تراش
lathes دستگاه سوپاپ تراش
lathe دستگاه سوپاپ تراش
slater ماشین یا تیغه تراش پوست خام
lathe center مرکز یا محور دوران ماشین تراش
saddle صفحه رنده بند ماشین تراش
saddles صفحه رنده بند ماشین تراش
saddled صفحه رنده بند ماشین تراش
machinists ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist ماشینیست متصدی دستگاه تراش
grinders چرخ سمباده دستگاه سوپاپ تراش
grinder چرخ سمباده دستگاه سوپاپ تراش
double column planner miller دستگاه فرز با صفحه تراش دروازهای
plate edge planer دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
back gear یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
back gear shaft محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
machinery ماشین ها دستگاه
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
slabber ماشین تراش تکه تکه کننده
pile driver ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
engine موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
launderette دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
launderettes دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
arithmatic unit قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
feed وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feeds وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
reel to reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
scart تراش
erasement تراش
parings تراش
rasure تراش
paring تراش
exfoliaion تراش
excoriation تراش
shaved تراش
erasion تراش
shaves تراش
paring iron سم تراش
paring knife سم تراش
butteris سم تراش
shave تراش
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
xylographer چوب تراش
turning tool قلم تراش
beading تراش تسبیحی
turner تراش کار
turning tool کارد تراش
turnery تراش کاری
faceted تراش دار
grinding تراش فلز
curette الت تراش
xyster استخوان تراش
diamond cutter الماس تراش
scalping iron استخوان تراش
machinability قابلیت تراش
stripping تراش لایه رو
beadings تراش تسبیحی
rough d. الماس بی تراش
tool قلم تراش
parer پوست تراش
wood carver چوب تراش
rasping تراش دادن
raspatory استخوان تراش
rasps تراش دادن
cutters الت تراش
cut stone سنگ تراش
lathe tool تیغه تراش
lathe tool ابزار تراش
form cutting tool قلم تراش
lapicide سنگ تراش
cutter الت تراش
rasp تراش دادن
ivory turner عاج تراش
free cutting steel فولاد خوش تراش
scratching تراش چرکنویس
scratches تراش چرکنویس
scratched تراش چرکنویس
scratch تراش چرکنویس
rasped تراش دادن
cutting tool قلم تراش
lathe چرخ تراش
grazed تیر تراش
graze اتش تراش
graze تیر تراش
boring cutter قلم تراش
shaper صفحه تراش
sculptor پیکر تراش
skiver پوست تراش
cut off tool قلم تراش
brick cutter اجر تراش
nail files ناخن تراش
gear cutter دنده تراش
chaser قلم تراش
lathes چرخ تراش
turntable صفحه تراش
turntables صفحه تراش
grazes اتش تراش
grazes تیر تراش
grazed اتش تراش
skiving tool قلم تراش
skiving tool ابزار تراش
stonecutter سنگ تراش
chasers قلم تراش
sharpeners مداد تراش
sharpener مداد تراش
sharper مداد تراش
flat fire تیر تراش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com