English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
squawk box دستگاه مخابره داخلی ناو
Other Matches
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
intercom دستگاه مخابره داخل ساختمان
intercoms دستگاه مخابره داخل ساختمان
walkie talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkies دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
multiplex telegraphy دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
modem دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
analog transmission انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
traffics مخابره
trafficking مخابره
transmission مخابره
transmissions مخابره
despatch مخابره
messages مخابره
trafficked مخابره
communication مخابره
traffick مخابره
traffic مخابره
message line خط مخابره
message مخابره
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
transmittal ارسال مخابره
squawks مخابره کردن
transmittance ارسال مخابره
transmission security تامین مخابره
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
telegrams مخابره تلگرافی
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
transmission rate سرعت مخابره
transmittancy ارسال مخابره
squawk مخابره کردن
telegraphed مخابره تلگرافی
telegraphing مخابره تلگرافی
squawked مخابره کردن
telegraphs مخابره تلگرافی
signalled مخابره کردن
signaled مخابره کردن
signal مخابره کردن
analog transmission مخابره قیاسی
flags پرچم مخابره
visual communication مخابره بصری
flag پرچم مخابره
telegraph مخابره تلگرافی
telegram مخابره تلگرافی
wirable قابل مخابره
transmission rate نرخ مخابره
data transmission مخابره داده
retransmission مخابره مجدد
satellite communications مخابره ماهوارهای
end of transmission انتهای مخابره
duplex transmission مخابره دو رشتهای
duplex transmission مخابره دورشتهای
neutral transmission مخابره خنثی
data transmission مخابره داده ها
parallel transmission مخابره موازی
dispateh مخابره کردن
polar transmission مخابره قطبی
digital transmission مخابره دیجیتال
communicating مخابره کردن
data communication مخابره داده ها
serial tranmission مخابره نوبتی
signal bridge پل مخابره ناو
simplex transmission مخابره ساده
flag hoist مخابره با پرچم
transmissions مخابره کردن
synchronous transmission مخابره همگام
synchronous transmission مخابره همزمان
telegraphic message مخابره تلگرافی
wire مخابره کردن
wires مخابره کردن
transmission error خطای مخابره
syncheronous communications مخابره همزمان
transmissions مخابره مخابرات
boat call مخابره با قایق
transmission مخابره کردن
transmission مخابره مخابرات
jams مانع مخابره شدن
jammed مانع مخابره شدن
radiotelegram مخابره تلگراف بیسیم
start stop transmission مخابره قطع و وصلی
aerogram مخابره با تلگراف بی سیم
radiogram مخابره پیام با بی سیم
semaphore مخابره بوسیله پرچم
radio با بی سیم مخابره کردن
radiograms مخابره پیام با بی سیم
jam مانع مخابره شدن
transmitted data دادههای مخابره شده
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
retransmit دوباره مخابره کردن
radios با بی سیم مخابره کردن
radioing با بی سیم مخابره کردن
semaphore مخابره با پرچم دستی
radioed با بی سیم مخابره کردن
dispatched مخابره کردن ارسال
helio ایینه مخابره پیام
dispatches مخابره کردن ارسال
dispatch مخابره کردن ارسال
half duplex transmission مخابره دو نیم رشتهای
despatches مخابره کردن ارسال
despatched مخابره کردن ارسال
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
etb انتهای بلاک مخابره
despatching مخابره کردن ارسال
toll calls مخابره تلفنی خارج شهری
blinker yardarm چراغ مخابره دکل کشتی
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
signalled مخابره کردن علامت دادن
toll call مخابره تلفنی خارج شهری
signaled مخابره کردن علامت دادن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
heliographic مربوط به مخابره تلگراف افتابی
signal مخابره کردن علامت دادن
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wirelesses بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless بابی سیم تلگراف مخابره کردن
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
nancy سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
innate داخلی
ben داخلی
interior داخلی
esoteric داخلی
anie داخلی
municipal داخلی
interiors داخلی
intramural داخلی
domestic داخلی
territorial داخلی
internal medicine طب داخلی
indoor داخلی
endogenous داخلی
inside داخلی
in- داخلی
in داخلی
inner داخلی
insides داخلی
internal داخلی
internal door در داخلی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
intrados قوس داخلی
domestic disturbances اختلافات داخلی
interphone مخابرات داخلی
internality داخلی بودن
home product محصولات داخلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com