Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
Other Matches
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
comparative gage
دستگاه مقایسه کننده
cooler
دستگاه خنک کننده
spreader
دستگاه پخش کننده شن
multiplier
دستگاه تقویت کننده
pulverizer
دستگاه پودر کننده
blasting machine
دستگاه پاک کننده
actuator
دستگاه مسلح کننده
synchronizer
دستگاه همزمان کننده
arming system
دستگاه مسلح کننده
radiant
دستگاه پخش کننده حرارت
edging machine
دستگاه خم کننده لبه فلزات
double v machine
دستگاه دولا کننده ورق
maximum recording attachment
دستگاه ضبط کننده حداکثر
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
card sorter
دستگاه مرتب کننده کارت
dosing machine
دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
acetylator
دستگاه استیل دار کننده
grouter
دستگاه متراکم کننده سیمان
smoothing rolls
دستگاه نورد نرم کننده
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
cooler
کولر دستگاه خنک کننده
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
lat machine
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
dash pot
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
foam type fire extinguisher
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pointer
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
spoiler
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
running
مداوم
continuous
مداوم
cyclic
مداوم
ongoing
مداوم
continuing
مداوم
sequential
مداوم
unremitting
مداوم
constants
مداوم
constant
مداوم
hand running
متوالی
consecutive
متوالی
uninterrupted
متوالی
sequential
<adj.>
متوالی
continuous
متوالی
successive
<adj.>
متوالی
series
متوالی
successive
متوالی
consecutive
<adj.>
متوالی
sequential
متوالی
succedaneous
متوالی
sequential
پی در پی متوالی
drum roll
ضربات مداوم
endurance time
سرعت مداوم
halting
غیر مداوم
durably
بطور مداوم
continuous illumination
روشنایی مداوم
stand
دفاع مداوم
continuous fire
اتش مداوم
sustained fire
اتش مداوم
persistent
پایا مداوم
sustained rate
نواخت مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained fire
تیر مداوم
drum rolls
ضربات مداوم
steady state growth
رشد مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
discontinuous
غیر مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
steadies
پی درپی مداوم
steadied
پی درپی مداوم
life long education
اموزش مداوم
sustaining growth
رشد مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
persistent inflation
تورم مداوم
running fire
اتش مداوم
steady
پی درپی مداوم
steadying
پی درپی مداوم
thuds
ضربههای متوالی
successive intervals
فاصلههای متوالی
reels
متوالی پشت سر هم
consecutive
پیاپی متوالی
reel
متوالی پشت سر هم
successive objective
هدفهای متوالی
continuous data
دادههای متوالی
successive
متوالی مسلسل
sequence checking
کنترل متوالی
succedent
متاخر متوالی
doubled up
دواسترایک متوالی
thudded
ضربههای متوالی
reeling
متوالی پشت سر هم
thudding
ضربههای متوالی
reeled
متوالی پشت سر هم
continuous error
خطای متوالی
bit stream
بیتهای متوالی
doubled
دواسترایک متوالی
thud
ضربههای متوالی
sequence control
کنترل متوالی
double
دواسترایک متوالی
Successive Approximation
تقریب متوالی
straight pool billiard
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
assiduity
توجه و دقت مداوم
stable
مداوم محک کردن
stables
مداوم محک کردن
endurance time
سرعت حداکثر مداوم
steady state
وضعیت بارشد مداوم
continuous duty
کار مداوم یکنواخت
days on end
چند روز متوالی
pitapat
با ضربههای تند و متوالی
garlands
نیم پیچهای متوالی
method of successive approximations
روش تقریبهای متوالی
successive approximations method
روش تقریبهای متوالی
series resonant circuit
مدار رزنانس متوالی
subalternate
افسر جزء متوالی
garland
نیم پیچهای متوالی
successive reproductions method
روش بازسازیهای متوالی
fusillade
شلیک متوالی تیرباران
yak
: بطور مداوم حرف زدن
yaks
: بطور مداوم حرف زدن
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
uninterrupted duty
کار مداوم غیر یکنواخت
Constant dripping wear away the stone .
<proverb>
قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
continuation
حرکت مداوم بسوی سبد
continuously pointed fire
اتش روانه شده مداوم
rat a tat
ضربات متوالی و تند زدن
rat-a-tat
ضربات متوالی و تند زدن
coherent
مرتب و دارای نظم متوالی
rat a tat tat
ضربات متوالی و تند زدن
downpour
فرو ریزی بارش متوالی
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
KO's
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
downpours
فرو ریزی بارش متوالی
continous
متصل متوالی بدون وقفه
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
KO
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
MIDI sequencer
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rat a tat tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat a tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
mid span
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
surface interval
فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
lindy
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
meiosis
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
data logging
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
to be exposed to a constant stream of something
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com