Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
knob
دستگیره دسته
knobs
دستگیره دسته
Other Matches
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
handhold
دستگیره
handgrips
دستگیره
grab handle
دستگیره
handgrip
دستگیره
grip
دستگیره
door latch
دستگیره در
handles
دستگیره
gripped
دستگیره
grips
دستگیره
gripping
دستگیره
handle
دستگیره
levers
دستگیره
knop
دستگیره
lever
دستگیره
clippings
دستگیره
clips
دستگیره
clipped
دستگیره
clip
دستگیره
pinning
دستگیره در
pin
دستگیره در
doorknobs
دستگیره در
gripe
دستگیره
pinned
دستگیره در
belay
دستگیره
doorknob
دستگیره در
pin
گیره دستگیره در
knobs
دستگیره گویی
pinning
گیره دستگیره در
carrier handle
دستگیره حمل
door-knob
دستگیره گویی
pinned
گیره دستگیره در
knob
دستگیره گویی
star handle
دستگیره گردان
hand rail
دستگیره نرده
handles
ضامن دستگیره
safety lever
دستگیره ضامن
handle
ضامن دستگیره
lever handle
دستگیره اهرم
knurled handle
دستگیره اج دار
operating handle
دستگیره عامل
operating handle
دستگیره کولاس
catch
اخذ دستگیره
throttle twist grip
دستگیره موتور گازی
salvo latch
چفت دستگیره کولاس
winching
باچرخ یا دستگیره کشدن
winching
دستگیره چرخ جراثقال
winches
باچرخ یا دستگیره کشدن
winched
باچرخ یا دستگیره کشدن
winched
دستگیره چرخ جراثقال
operating lever
دستگیره عامل کولاس
operating handle
دستگیره راه اندازی
mahlstick
زیر دستی دستگیره
winches
دستگیره چرخ جراثقال
firing lever
چخماق دستگیره اتش
winch
دستگیره چرخ جراثقال
maulstick
زیر دستی دستگیره
handrails
نرده مخصوص دستگیره
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
dogs
دستگیره در چخماق تفنگ
dogging
دستگیره در چخماق تفنگ
winch
باچرخ یا دستگیره کشدن
dog
دستگیره در چخماق تفنگ
understrung
فاصله زه تا دستگیره کمان
handrail
نرده مخصوص دستگیره
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
notch
دستگیره
[دندانه]
[چفت]
[مهندسی]
handle
سیم بین چکش و دستگیره
inside door handle
دستگیره داخل درب اتومبیل
throttleman
متصدی دستگیره سرعت ناو
handles
سیم بین چکش و دستگیره
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
butting
حلقه چرمی دور دستگیره پارو
butt ring
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
regiment
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
group
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
trooped
دسته دسته شدن
trooping
دسته دسته شدن
sort
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
scores of people
دسته دسته مردم
sorts
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
sorted
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
they came in bands
دسته دسته امدند
assort
دسته دسته شدن
assort
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
droves
دسته
kindest
دسته
kinds
دسته
team
دسته
teams
دسته
passel
دسته
clique
دسته
cliques
دسته
cluster
دسته
nosegay
دسته گل
procession
دسته
kind
دسته
gens
دسته
cranking
دسته
cranked
دسته
crank
دسته
ranges
دسته
helve
دسته
range
دسته
sections
دسته
handgrip
دسته
cranks
دسته
section
دسته
bouquets
دسته گل
processions
دسته
haft
دسته
drove
دسته
bouquet
دسته گل
handhold
دسته
fagot
دسته
nibs
دسته
nib
دسته
tussocks
دسته مو
tussock
دسته مو
bunching
دسته
bunches
دسته
bunched
دسته
bunch
دسته
stem
دسته
stemmed
دسته
stemming
دسته
faggots
دسته
faggot
دسته
skeins
دسته
skein
دسته
tuft
دسته
tufts
دسته
ilk
دسته
stems
دسته
parcel
دسته
parcels
دسته
clan
دسته
clans
دسته
assortments
دسته
category
دسته
assortment
دسته
handle
دسته
gangs
دسته
lever
دسته
levers
دسته
gang
دسته
sheaf
دسته
clump
دسته
fascicle
دسته
covey
دسته
confraternity
دسته
host
دسته
hosted
دسته
hosting
دسته
fascicle or cule
دسته
clusters
دسته
cluster bomb
دسته
fasciculate
دسته دسته
cluster bombs
دسته
fascicled
دسته دسته
handles
دسته
hosts
دسته
classis
دسته
wisps
دسته
shook
دسته
hordes
دسته
horde
دسته
congregations
دسته
congregation
دسته
clumps
دسته
clumping
دسته
wisp
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com