Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
confiscator
دعای اعتراف نامه
Other Matches
confiscator
دعای اعتراف بگناهان
confession
اعتراف نامه
confessions
اعتراف نامه
vigil
دعای شب
vigils
دعای شب
supererogatory prayer
دعای نافله
blessings
دعای خیر
blessing
دعای خیر
the loard's prayer
دعای ربانی
Lord's Prayer
دعای خداوند
benedictions
دعای خیر
benison
دعای خیر
benediction
دعای خیر
the loard's prayer
دعای خداوند
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
graced
دعای فیض و برکت
grace
دعای فیض و برکت
benedictions
دعای اختتام برکت
benediction
دعای اختتام برکت
deprecation
دعای بخشش یاشفاعت
graces
دعای فیض و برکت
gracing
دعای فیض و برکت
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
blessing
دعای پیش از غذا نعمت
post communion
دعای بعد از عشاء ربانی
benedicite
دعای برکت قبل از غذا
blessings
دعای پیش از غذا نعمت
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
last rites
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
they gave him a fine sendoff
ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
paternoster
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternosters
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
to say grace
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
kyrie
دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
avowals
اعتراف
professions
اعتراف
avowal
اعتراف
recognition
اعتراف
confession
اعتراف
confessions
اعتراف
profession
اعتراف
admission
تصدیق اعتراف
confessing
اعتراف کردن
shrift
اعتراف بگناه
defeatism
اعتراف به شکست
ackuowledge
اعتراف کردن
shrive
اعتراف گرفتن
shrive
اعتراف گرفتن از
confessional
اعتراف گاه
admissions
تصدیق اعتراف
acknowledger
اعتراف کننده
confesses
اعتراف کردن
confessed
اعتراف کردن
profession
اقرار اعتراف
avow
اعتراف کردن
professions
اقرار اعتراف
acknowledge
اعتراف کردن
avows
اعتراف کردن
avowing
اعتراف کردن
peccavi
اعتراف بگناه
voluntary confession
اعتراف داوطلبانه
avowed
اعتراف شده
confess
اعتراف کردن
acknowledgment
اعلام معرف اعتراف
unburdens
اعتراف و درددل کردن
unburdening
اعتراف و درددل کردن
unburden
اعتراف و درددل کردن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
kithe
اعلام داشتن اعتراف کردن
recant
بخطای خود اعتراف کردن
recants
بخطای خود اعتراف کردن
recanting
بخطای خود اعتراف کردن
To force a confession from somebody.
بزوراز کسی اعتراف گرفتن
recanted
بخطای خود اعتراف کردن
confessional
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
confessionals
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
I'll give you that
[much]
.
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
He confessed under torture.
زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
to shrive oneself
گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
confessors
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
confessor
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
fold
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
recognises
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizing
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizes
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognize
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognising
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledging
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledges
اعتراف کردن تصدیق کردن
epistles
نامه
manifested
نامه
letter
نامه
manifesting
نامه
manifests
نامه
post boy
نامه بر
correspoundence
نامه ها
letters
نامه
carrier
نامه بر
breve
نامه
epistle
نامه
carriers
نامه بر
manifest
نامه
bill of lading
بار نامه
circular letter
نامه اداری
billet doux
نامه عاشقانه
letters
معرفی نامه
missive
نامه رسمی
certificate of incorporation
شرکت نامه
letter
معرفی نامه
byelaw
ایین نامه
by low
ایین نامه
missives
نامه رسمی
bylaw
ایین نامه
bylaws
ایین نامه
bill of sale
بیع نامه
bill of indicment
ادعا نامه
sylva
درخن نامه
treaties
موافقت نامه
treaties
عهد نامه
rental
اجاره نامه
treaty
موافقت نامه
acknowledgment
شهادت نامه
testimonials
تصدیق نامه
testimonials
گواهی نامه
testimonial
تصدیق نامه
testimonial
گواهی نامه
questionary
پرسش نامه
protocols
پیوند نامه
open letter
نامه سر گشاده
herbal
گیاه نامه
treaty
عهد نامه
bill of divorce
طلاق نامه
open letters
نامه سر گشاده
protocol
پیوند نامه
bacchanalian song
ساقی نامه
bail bond
ضمانت نامه
bill of exception
اعتراض نامه
letter of introduction
معرفی نامه
letters patent
نامه سرگشوده
letters patent
نامه سرگشاده
storybook
داستان نامه
light list
چراغ نامه
log books
رخداد نامه
log book
رخداد نامه
mailer
نامه رسان
marriage bed
عقد نامه
marriage contract
عقد نامه
written contract
پیمان نامه
warrant of attorney
وکالت نامه
letters of procurator
وکالت نامه
letter of invitation
دعوت نامه
letter of recommendation
سفارش نامه
letter of recommendation
توصیه نامه
letter writer
نامه نگاری
letter writer
نامه نویس
letter writing
نامه نگاری
Letter of recommendation.
توصیه نامه
Did you carry (deliver) the letter ?
نامه را بردی یا نه ؟
letters of administration
قیم نامه
wordbook
واژه نامه
memorandum of understanding
تفاهم نامه
swearing formula
قسم نامه
pursuivant
نامه رسان
swamped with letters
غرق نامه
recognizance
تعهد نامه
recognizance
التزام نامه
registered letter
نامه سفارشی
surety bond
تضمین نامه
road book
راه نامه
stemma
نسب نامه
statement of a claim
افهار نامه
swearing formula
سوگند نامه
tenency agreement
اجاره نامه
the original letter
عین نامه
word hoard
لغت نامه
waybill
راه نامه
waybill
بار نامه
packet boat
کشتی نامه بر
passionary
شهادت نامه
passionary
مصیبت نامه
threnode
سوگ نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com