Dictiornary-Farsi | دعوی متقابل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (11 milliseconds)

English	Persian
counter claim	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
cross action	دعوی متقابل
set off	دعوی متقابل


Search result with all words

counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
Other Matches

counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
polar	متقابل
countered	متقابل
interactional	متقابل
countering	متقابل
mutual	متقابل
correspounding	متقابل
counter	متقابل
interactive	متقابل
opposing	متقابل
reciprocal	متقابل
reciprocative	متقابل
opposed	متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
reciprocation	عمل متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
countered	ضربت متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
countering	ضربت متقابل
m	القاگری متقابل
counter purchase	خرید متقابل
opposite phase	فاز متقابل
iteraction	عمل متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
mutual induction	القای متقابل
intervisibility	دید متقابل
counter	ضربت متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل
proportional	متقابل یا هماهنگ
mutual terms	شرایط متقابل
logrolling	همکاری متقابل
counter current	جریان متقابل
cross feed	خورد متقابل
countermeasures	اقدامات متقابل
countermeasure	اقدام متقابل
counterclaim	ادعای متقابل
counterclaim	دعوای متقابل
counterbid	پیشنهاد متقابل
counterattack	حمله متقابل
counteraction	اقدام متقابل
counter transference	انتقال متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
countermine	توط ئه متقابل
cross bill	شکایت متقابل
cross index	شاخص متقابل
counterwork	عمل متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
counterrevolution	انقلاب متقابل
counterpoise	سیم متقابل
counterpoise	وزنه متقابل
cross purpose	قصد متقابل
counterpawn	پیاده متقابل
counter trade	تجارت متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
back pressure	فشار متقابل
antitype	نوع متقابل
inter play	اثر متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
counter offer	عرضه متقابل
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter offensive	حمله متقابل
counter offensive	پدافند متقابل
counter gambit	گامبی متقابل
counter fire	اتش متقابل
counter credit	اعتبار متقابل
counter attraction	کشش متقابل
counter propaganda	تبلیغ متقابل
interrelation	رابطه متقابل
cross reference	مراجعه متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
cross check	بررسی متقابل
cross-check	بررسی متقابل
reciprocity	عمل متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
interaction	اثر متقابل
mutual	متقابل یا متقابله
interaction	عمل متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
interplay	اثر متقابل
retaliation	عمل متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
reciprocal	متقابل معکوس
interaction	کنش متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
recrimination	تهمت متقابل
cross-reference	ارجاع متقابل
recrimination	اتهام متقابل
recriminations	اتهام متقابل
transinformation	اگاهی متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
recriminations	تهمت متقابل
counter-measure	اقدام متقابل
reciprocal	عمل متقابل
visual interaction	کنش متقابل بصری
rebuttals	عمل متقابل پس زنی
rebuttal	عمل متقابل پس زنی
retort	جواب متقابل دادن
counter purchase	داد وستد متقابل
countercheck	سرزنش وتوبیخ متقابل
counter current principle	اصول جریان متقابل
crossfertilize	لقاح متقابل کردن
intract	عمل متقابل کردن
counterattack	حمله متقابل کردن
internecine	کشتار متقابل قاتل
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
retort	جواب متقابل تلافی
retorts	جواب متقابل دادن
coefficient of mutual induction	ضریب القای متقابل
rebut	جواب متقابل دادن
benoni counter gambit	گامبی متقابل بنونی
cross magnetizing	میدان مغناطیسی متقابل
greco counter gambit	گامبی متقابل گرکو
rebutting	جواب متقابل دادن
rebutted	جواب متقابل دادن
rebuts	جواب متقابل دادن
riposting	ضربه متقابل زدن
ripostes	ضربه متقابل زدن
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
riposted	ضربه متقابل زدن
repost	ضربه متقابل زدن
riposte	ضربه متقابل زدن
compensation trading	داد و ستد متقابل
differential field winding	سیمپیچ اهنربایی متقابل
conversion transconductance	رسانایی متقابل وارون
counteract	عمل متقابل کردن
cross reference table	جدول ارجاع متقابل
counteracting	عمل متقابل کردن
counteracts	عمل متقابل کردن
interaction	عکس العمل متقابل
social interaction	کنش متقابل اجتماعی
counteracted	عمل متقابل کردن
intervisibility	قابلیت دید متقابل
counterplay	بازی شطرنج متقابل
cross fire	اتش گلوله متقابل
retorts	جواب متقابل تلافی
retaliation	عکس العمل متقابل
profession	دعوی
professions	دعوی
cases	دعوی
suit at law	دعوی
case	دعوی
lawsuits	دعوی
claimed	دعوی
claiming	دعوی
quarrels	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrelled	دعوی
quarreling	دعوی
claims	دعوی
quarreled	دعوی
quarrel	دعوی
pretension	دعوی
pretensions	دعوی
claim	دعوی
strife	دعوی
lawsuit	دعوی
opposed piston engine	موتور پیستون روبرو متقابل
queen's pawn counter gambit	گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
countermine	با دسیسه متقابل خنثی کردن
unrequited	بدون تلافی یا عمل متقابل
end centered unit cell	سلول واحد دو وجهی متقابل پر
mutual exclusion	ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
claim for restitution	دعوی استرداد
disclaimer	ترک دعوی
suits	خواستگاری دعوی
criminal action	دعوی جزایی
suited	خواستگاری دعوی
suit	خواستگاری دعوی
cases	دعوی مورد
desistement	انصراف از دعوی
disclaimers	ترک دعوی
quarreled	دعوی کردن
litigation	ترافع دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی