Dictiornary-Farsi | دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defending	دفاع
advocation	دفاع
defends	دفاع
defence	دفاع
defended	دفاع
defend	دفاع
blocked	دفاع
blocks	دفاع
block	دفاع
czech defence	دفاع چک
defense	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
fencing	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
uncovered	بی دفاع
pleading	دفاع
defenses	دفاع
parrying	دفاع
answered	دفاع
answering	دفاع
answer	دفاع
answers	دفاع
one man block	تک دفاع
tae	دفاع با پا
munition	دفاع
vindication	دفاع
advocacy	دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
internal defense	دفاع داخلی
morote uke	دفاع دوتایی
self defence	دفاع مشروع
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
defensive	منطقه دفاع
meran defence	دفاع مران
secretary of defence	وزیر دفاع
implead	دفاع کردن
in self defence	برای دفاع
indefensibility	دفاع ناپذیری
makki	دفاع کردن
secretary of state for defence	وزیر دفاع
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
morote uke	دفاع با دست
self protection	دفاع از نفس
simple parry	دفاع ساده
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
summetrical defence	دفاع متقارن
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
say a good word for	دفاع کردن
sham plea	دفاع پوچ
semi circular parry	دفاع نیمدایره
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
juji uke	دفاع ضربدری
sham plea	دفاع ناموجه
legitimate defence	دفاع مشروع
hasty defense	دفاع تعجیلی
kake uke	دفاع قلابی
dogging	دفاع بسته
kwon	دفاع با دست
dog	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
achi komi	دفاع فشاری
deraign	دفاع کردن
philidor's defence	دفاع فیلیدور
extended defense	دفاع گسترده
pierce the block	شکافتن دفاع
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pirc defence	دفاع پیرک
fencible	قابل دفاع
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
plea of accused	دفاع متهم
offensive block	دفاع تهاجمی
ego defence	دفاع خود
d. armour	اسلحه دفاع
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
parry of debate	دفاع درمنافره
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
perceptual defense	دفاع ادراکی
double guard	دفاع با دو دست
dutch attack	دفاع برد
damiano's defence	دفاع دامیانو
polish defence	دفاع لهستانی
catenaccio	دفاع بتونی
national defense	دفاع ملی
dory defence	دفاع دوری
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
national defence	دفاع ملی
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
alekhine's defence	دفاع الخین
age ake	دفاع بالارونده
nagashi uke	دفاع پرسی
right of self defence	حق دفاع مشروع
active defense	دفاع عامل
backfield	دفاع نفوذی
ball hawking	دفاع خوب
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
buckler	دفاع کردن
propugn	دفاع کردن از
tenability	دفاع پذیری
replication	رونوشت دفاع
right of self preservation	حق دفاع از خود
benoni defence	دفاع بنونی
robatsch defence	دفاع روباتش
russian defence	دفاع روسی
fullback	دفاع پوششی
three man block	دفاع سه نفره
war department	وزارت دفاع
defends	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
zone	دفاع منطقهای
defensible	قابل دفاع
zones	دفاع منطقهای
coverage	دفاع پوششی
stand	دفاع مداوم
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
two knights' defence	دفاع دو اسب
to stick up for	دفاع کردن از
to defend [from]	دفاع کردن [از]
to make a d.	دفاع کردن
fend	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
openings	شکافتن دفاع
ward off	دفاع کردن
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
yogoslav defence	دفاع پیرک
daylight	نفوذ در دفاع
zone defence	دفاع منطقهای
opening	شکافتن دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
penetrates	نفوذ در دفاع
defended	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
opens	خط بازبی دفاع
defensible	دفاع پذیر
answering	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
defensible	دفاع کردنی
advocating	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
vindicative	دفاع کننده
defending	دفاع کردن از
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
answers	دفاع کردن
paler	حصار دفاعی دفاع
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
moon doung makki	نوعی دفاع تکواندو
civil defense	دفاع غیر نظامی
french defence	دفاع فرانسوی شطرنج
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
drop the ball behind the block	جاخالی پشت دفاع
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
pale	حصار دفاعی دفاع
caro kann defence	دفاع کارو- کان
palest	حصار دفاعی دفاع
muniment	وسیله دفاع لوازم
passive	دفاع بدون تیراندازی
fegatello	فگاتلو در دفاع دواسب
national defense	دفاع در سطح ملی
blocked	دفاع در مقابل ابشار
block	دفاع در مقابل ابشار
cover point	عضو دفاع نزدیک
passives	دفاع بدون تیراندازی
blocks	دفاع در مقابل ابشار