Dictiornary-Farsi | دفاع هلالی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
embowed	هلالی
lunate	هلالی
falcated	هلالی
toric	هلالی
mooned	هلالی
half moon	هلالی
meniscus	هلالی
arciform	هلالی
sigmoid	هلالی
semilunar	هلالی
lunular	هلالی
meniscus	نگارنده هلالی
mikazuki	دروی هلالی
lunette	هلالی شکل
squinch	طاق هلالی
moon knife	چاقوی هلالی
meniscus lens	عدسی هلالی
crescent	هلالی شکل
crescents	هلالی شکل
synodic period	دوره تناوب هلالی
scimitar	شمشیر هلالی شکل
engrailed	دارای کنگرههای هلالی
lunule	هر عضو هلالی هلال
ravelin	نیم هلالی سنگر
diverging meniscus lens	عدسی هلالی واگرا
convergent meniscus lens	عدسی هلالی همگرا
half-moon	سنگر نیم هلالی
lunulate	شبیه هلال هلالی
eyebrow	گچ بری هلالی بالای پنجره
lunulate	دارای اجزاء هلالی شکل
eyebrows	گچ بری هلالی بالای پنجره
croissants	نان شیرینی هلالی شکل
torus	گچ بری بزرگ هلالی ته ستون
lunar month	ماه هلالی ,priod synodic lunation :syn
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
apologia	دفاع
advocacy	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
defenses	دفاع
parries	دفاع
parry	دفاع
apologias	دفاع
fencing	دفاع
pleading	دفاع
answer	دفاع
answering	دفاع
answered	دفاع
answers	دفاع
tae	دفاع با پا
one man block	تک دفاع
advocation	دفاع
parrying	دفاع
munition	دفاع
defense	دفاع
defends	دفاع
blocks	دفاع
defend	دفاع
blocked	دفاع
defended	دفاع
czech defence	دفاع چک
defending	دفاع
block	دفاع
defence	دفاع
vindication	دفاع
alekhine's defence	دفاع الخین
replication	رونوشت دفاع
plea of accused	دفاع متهم
hasty defense	دفاع تعجیلی
age ake	دفاع بالارونده
opened	خط بازبی دفاع
deraign	دفاع کردن
internal defense	دفاع داخلی
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
dory defence	دفاع دوری
backfield	دفاع نفوذی
double guard	دفاع با دو دست
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
kake uke	دفاع قلابی
right of self defence	حق دفاع مشروع
department of defense	وزارت دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive	منطقه دفاع
in self defence	برای دفاع
defensive board	دفاع سبد
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
indefensibility	دفاع ناپذیری
implead	دفاع کردن
propugn	دفاع کردن از
right of self preservation	حق دفاع از خود
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
say a good word for	دفاع کردن
pirc defence	دفاع پیرک
ball hawking	دفاع خوب
dutch attack	دفاع برد
ego defence	دفاع خود
fencible	قابل دفاع
kwon	دفاع با دست
meran defence	دفاع مران
juji uke	دفاع ضربدری
fullback	دفاع پوششی
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
classical variation	دفاع ارتدوکس
damiano's defence	دفاع دامیانو
closed variation	دفاع تاراش
d. armour	اسلحه دفاع
legitimate defence	دفاع مشروع
composite defense	دفاع مرکب
nagashi uke	دفاع پرسی
catenaccio	دفاع بتونی
national defence	دفاع ملی
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
janisch defence	دفاع یانیش
defense in place	دفاع در محل
benoni defence	دفاع بنونی
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
janisch defence	دفاع شلیمان
defense in depth	دفاع در عمق
offensive block	دفاع تهاجمی
buckler	دفاع کردن
national defense	دفاع ملی
makki	دفاع کردن
extended defense	دفاع گسترده
to stick up for	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
daylight	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
defended	دفاع کردن از
to defend [from]	دفاع کردن [از]
defending	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
untenable	غیرقابل دفاع
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
fend	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
the right of self-defence	حق دفاع از خود
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
defended	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع ناموجه
simple parry	دفاع ساده
soto uke	دفاع از خارج
asserts	دفاع کردن از
dog	دفاع بسته
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
special plea	دفاع خاص
self protection	دفاع از نفس
self defence	دفاع مشروع
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
secretary of defense	وزیر دفاع
sham plea	دفاع پوچ