Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
pillsbury defence	دفاع کمبریج اسپرینگز
Other Matches
argentine variation	واریاسیون ارژانتین در دفاع کیمبریج اسپرینگز
Oxbridge	دانشگاههای آکسفورد و کمبریج
Oxbridge	وابسته به دانشگاههای آکسفورد و کمبریج
previous examination	نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
gentleman commoner	شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
Collegiate Gothic	[گوتیک غیرمذهبی در کالج کمبریج و آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی]
little go	نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
parried	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
defended	دفاع
blocked	دفاع
defend	دفاع
blocks	دفاع
munition	دفاع
defence	دفاع
one man block	تک دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
uncovered	بی دفاع
defenses	دفاع
block	دفاع
apologias	دفاع
answered	دفاع
czech defence	دفاع چک
answers	دفاع
answering	دفاع
fencing	دفاع
answer	دفاع
pleading	دفاع
apologia	دفاع
advocacy	دفاع
tae	دفاع با پا
advocation	دفاع
vindication	دفاع
defense	دفاع
alekhine's defence	دفاع الخین
janisch defence	دفاع شلیمان
juji uke	دفاع ضربدری
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
kake uke	دفاع قلابی
catenaccio	دفاع بتونی
kwon	دفاع با دست
legitimate defence	دفاع مشروع
nagashi uke	دفاع پرسی
active defense	دفاع عامل
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
age ake	دفاع بالارونده
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
two knights' defence	دفاع دو اسب
national defence	دفاع ملی
backfield	دفاع نفوذی
ego defence	دفاع خود
d. armour	اسلحه دفاع
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
damiano's defence	دفاع دامیانو
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defense in depth	دفاع در عمق
defensive board	دفاع سبد
fullback	دفاع پوششی
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
ball hawking	دفاع خوب
dory defence	دفاع دوری
benoni defence	دفاع بنونی
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
buckler	دفاع کردن
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
classical variation	دفاع ارتدوکس
hasty defense	دفاع تعجیلی
defense in place	دفاع در محل
ward off	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
uchi uke	دفاع از داخل
two man block	دفاع دونفره
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone defence	دفاع منطقهای
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
to defend [from]	دفاع کردن [از]
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
offensive block	دفاع تهاجمی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
propugn	دفاع کردن از
replication	رونوشت دفاع
self protection	دفاع از نفس
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
national defense	دفاع ملی
achi komi	دفاع فشاری
fend	دفاع کردن
penetrated	نفوذ در دفاع
open	خط بازبی دفاع
advocating	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
penetrates	نفوذ در دفاع
plead	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
dog	دفاع بسته
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
zone	دفاع منطقهای
defensible	دفاع کردنی
defensible	دفاع پذیر
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
assert	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
defensible	قابل دفاع
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
daylight	نفوذ در دفاع
defendant	دفاع کننده
opening	شکافتن دفاع
defend	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
defensive	منطقه دفاع
answered	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
untenable	غیرقابل دفاع
defended	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
indefensible	غیرقابل دفاع
openings	شکافتن دفاع
defends	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
parrying	سد کردن دفاع مستقیم
kake uke	دفاع قلاب وار
kevitz trajkovic defence	دفاع کویتس- تراکوویچ
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
bay	دفاع کردن درمقابل
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
press	فشار روی دفاع
indian defence	دفاع هندی شطرنج
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
assert oneself	از حق خود دفاع کردن
petrov	دفاع پتروف یا روسی
surface mission	ماموریت دفاع زمینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com