Dictiornary-Farsi | دفاع کننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (17 milliseconds)

English	Persian
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
vindicative	دفاع کننده


Search result with all words

flood	بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded	بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods	بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
geong gyuk	نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
makgi boowi	نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
defends	دفاع
defence	دفاع
apologias	دفاع
defending	دفاع
apologia	دفاع
one man block	تک دفاع
defended	دفاع
vindication	دفاع
defend	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
pleading	دفاع
uncovered	بی دفاع
defenses	دفاع
defense	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
answers	دفاع
blocks	دفاع
answering	دفاع
advocation	دفاع
advocacy	دفاع
answered	دفاع
answer	دفاع
munition	دفاع
blocked	دفاع
block	دفاع
fencing	دفاع
tae	دفاع با پا
czech defence	دفاع چک
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
position defense	دفاع موضعی
pleaded	دفاع کردن
position defense	دفاع یا پدافندثابت
dogs	دفاع بسته
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
polish defence	دفاع لهستانی
plead	دفاع کردن
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
propugn	دفاع کردن از
dogging	دفاع بسته
perceptual defense	دفاع ادراکی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
plea of accused	دفاع متهم
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
opening	شکافتن دفاع
pirc defence	دفاع پیرک
parry of debate	دفاع درمنافره
dog	دفاع بسته
nagashi uke	دفاع پرسی
national defence	دفاع ملی
national defense	دفاع ملی
offensive block	دفاع تهاجمی
pierce the block	شکافتن دفاع
pleads	دفاع کردن
openings	شکافتن دفاع
tenability	دفاع پذیری
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
fend	دفاع کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
three man block	دفاع سه نفره
to make a d.	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
special plea	دفاع خاص
soto uke	دفاع از خارج
simple parry	دفاع ساده
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
open	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
advocate	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
stand	دفاع مداوم
replication	رونوشت دفاع
coverage	دفاع پوششی
penetrates	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
ward off	دفاع کردن
defending	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
defends	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
self-defence	دفاع از خود
kwon	دفاع با دست
to defend [from]	دفاع کردن [از]
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
fullback	دفاع پوششی
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
implead	دفاع کردن
defensive	منطقه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
defense in place	دفاع در محل
answer	دفاع کردن
benoni defence	دفاع بنونی
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
age ake	دفاع بالارونده
alekhine's defence	دفاع الخین
answered	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
defense in depth	دفاع در عمق
d. armour	اسلحه دفاع
hasty defense	دفاع تعجیلی
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
indefensible	غیرقابل دفاع
legitimate defence	دفاع مشروع
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
in self defence	برای دفاع
altitude/height hold	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
cheat	موضعگیری برای دفاع
vindicatory	مربوط به دفاع و حمایت
defense	دفاع کردن استحکامات
defence	دفاع کردن استحکامات
bays	دفاع کردن درمقابل
baying	دفاع کردن درمقابل
cover point	عضو دفاع نزدیک
hold one's own (in an argument) <idiom>	دفاع از موقعیت خود
classical bononi defence	دفاع بنونی کلاسیک
civil defense	دفاع غیر نظامی
muniment	وسیله دفاع لوازم
two-way	موفق در حمله و دفاع
cheated	موضعگیری برای دفاع