Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
cozio defence	دفاع کوتسیو در روی لوپس
Other Matches
bord's defence	دفاع برد در روی لوپس
closed defence	دفاع بسته در روی لوپس
morphy's defence	دفاع مورفی در روی لوپس شطرنج
lopez bishop	فیل لوپس
ruy lopez	روی لوپس
ruy lopez opening	گشایش روی لوپس
marshall attack	حمله مارشال در روی لوپس
spanish game	بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
breslau variation	واریاسیون برسلاو در روس لوپس شطرنج
noah's ark trap	دام کشتی نوح در روی لوپس
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
defenses	دفاع
advocation	دفاع
parries	دفاع
uncovered	بی دفاع
defends	دفاع
parried	دفاع
parrying	دفاع
blocked	دفاع
defend	دفاع
parry	دفاع
defended	دفاع
tae	دفاع با پا
defence	دفاع
one man block	تک دفاع
defending	دفاع
defense	دفاع
blocks	دفاع
block	دفاع
answers	دفاع
answered	دفاع
apologia	دفاع
advocacy	دفاع
fencing	دفاع
answering	دفاع
apologias	دفاع
czech defence	دفاع چک
answer	دفاع
pleading	دفاع
vindication	دفاع
munition	دفاع
age ake	دفاع بالارونده
dogging	دفاع بسته
philidor's defence	دفاع فیلیدور
dog	دفاع بسته
to defend [from]	دفاع کردن [از]
pleads	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
pleaded	دفاع کردن
pierce the block	شکافتن دفاع
dogs	دفاع بسته
robatsch defence	دفاع روباتش
position defense	دفاع موضعی
polish defence	دفاع لهستانی
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
plea of accused	دفاع متهم
defensive	منطقه دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
pirc defence	دفاع پیرک
alekhine's defence	دفاع الخین
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
replication	رونوشت دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
propugn	دفاع کردن از
fullback	دفاع پوششی
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
juji uke	دفاع ضربدری
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
kake uke	دفاع قلابی
kwon	دفاع با دست
janisch defence	دفاع شلیمان
dory defence	دفاع دوری
double guard	دفاع با دو دست
hasty defense	دفاع تعجیلی
implead	دفاع کردن
fencible	قابل دفاع
in self defence	برای دفاع
extended defense	دفاع گسترده
indefensibility	دفاع ناپذیری
ego defence	دفاع خود
internal defense	دفاع داخلی
janisch defence	دفاع یانیش
legitimate defence	دفاع مشروع
nagashi uke	دفاع پرسی
national defence	دفاع ملی
national defense	دفاع ملی
offensive block	دفاع تهاجمی
benoni defence	دفاع بنونی
parry of debate	دفاع درمنافره
ball hawking	دفاع خوب
dutch attack	دفاع برد
backfield	دفاع نفوذی
buckler	دفاع کردن
morote uke	دفاع با دست
catenaccio	دفاع بتونی
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
morote uke	دفاع دوتایی
perceptual defense	دفاع ادراکی
plead	دفاع کردن
defends	دفاع کردن
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
fend	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
two knights' defence	دفاع دو اسب
daylight	نفوذ در دفاع
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone	دفاع منطقهای
zones	دفاع منطقهای
asserted	دفاع کردن از
self-defence	دفاع از خود
say a good word for	دفاع کردن
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
summetrical defence	دفاع متقارن
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
sham plea	دفاع ناموجه
assert	دفاع کردن از
semi circular parry	دفاع نیمدایره
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
self defence	دفاع مشروع
self protection	دفاع از نفس
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
to make a d.	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
three man block	دفاع سه نفره
coverage	دفاع پوششی
stand	دفاع مداوم
tenability	دفاع پذیری
open	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
to stick up for	دفاع کردن از
opened	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
moon doung makki	نوعی دفاع تکواندو
petrov	دفاع پتروف یا روسی
passive defense	دفاع غیر عامل
hold one's own (in an argument) <idiom>	دفاع از موقعیت خود
indian defence	دفاع هندی شطرنج
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
vindicatory	مربوط به دفاع و حمایت
national defense	دفاع در سطح ملی
speak out <idiom>	دفاع کردن از چیزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com