Dictiornary-Farsi | دفتر داری مضاعف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
double entry	دفتر داری مضاعف


Other Matches

accounties	علم حساب یا دفتر داری
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
dude ranch	گله داری واسب سواری وحشم داری
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
You deserve it.	حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft	کشور داری ملک داری
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
collapse capitalism	فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
double line	خط مضاعف
bilateral	مضاعف
doubled	مضاعف
double precision	مضاعف
duplex	مضاعف
double	مضاعف
doubled up	مضاعف
duplexes	مضاعف
multiple	مضاعف
double density	تراکم مضاعف
doubled	مضاعف نمودن
double diode	دیود مضاعف
double dissociation	گسست مضاعف
fiddle blocks	قرقره مضاعف
double image	تصویر مضاعف
double junction	اتصال مضاعف
double lead screw	حلزونی مضاعف
double length	با طول مضاعف
double taxation	مالیات مضاعف
double decomposition	تجزیه مضاعف
binary	جفتی مضاعف
double alternation	تناوب مضاعف
double beam	پرتو مضاعف
doubled up	مضاعف نمودن
double density	چگالی مضاعف
double blowing	دمش مضاعف
double bond	اتصال مضاعف
double salt	نمک مضاعف
double counting	محاسبه مضاعف
double cropping	کشت مضاعف
double length	طول مضاعف
peak to peak voltage	ولتاژ مضاعف
doubleword	کلمه مضاعف
duplexing	مضاعف سازی
duplex console	پیشانه مضاعف
double word	کلمه مضاعف
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
doubled columns	ستونهای مضاعف
two throw ladder	پلکان مضاعف
dual nationality	تابعیت مضاعف
doubliy	بطور مضاعف
doubly linked	با پیوند مضاعف
bilateral observation	دیدبانی مضاعف
birefringence	انکسار مضاعف
double salt	ملح مضاعف
double	مضاعف نمودن
birefringence	شکست مضاعف
double precision	دقت مضاعف
double punch	منگنه مضاعف
double refraction	انکسار مضاعف
double refraction	شکست مضاعف
duplexing	مضاعف کردن
dual density	تراکم مضاعف
central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
double contact lamp	لامپ با اتصال مضاعف
double tape	نوار مساحی مضاعف
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
double irradiation technique	روش تاباندن مضاعف
double hardening	سخت گردانی مضاعف
double taxation	مالیات بندی مضاعف
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
doubled pawns	پیادهای مضاعف شطرنج
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
double blind method	روش بی نام مضاعف
double beam	شعاع مضاعف نور
double triode	لامپ تریود مضاعف
double limiter	محدود کننده مضاعف
double two high rolling mill	دستگاه نورد مضاعف دوبل
double filament lamp	لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
addend	عدد مضاعف عددافزوده شده
alum	سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
capitalism	کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar	کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
blind man's buff	از من داری
tensility	کش داری
grittiness	شن داری
wet storage	تر داری
bigamy	دو زن داری
creaminess	خامه داری
serrulation	دندانه داری
vigils	شب زنده داری
self restraint	خود داری
quartermaster	سررشته داری
quartermasters	سررشته داری
treasury	خزانه داری
thrift	خانه داری
treasurership	خزانه داری
wakes	شب زنده داری
waked	شب زنده داری
stigmatism	خال داری
incumbency	عهده داری
spinosity	سیخ داری
slaveholding	برده داری
wake	شب زنده داری
menage	خانه داری
leasing	اجاره داری
abstinence;or abstinency	خود داری
bean caper	پیرسن داری
blind mans buff	ازمن داری
pernoctation	شب زنده داری
bulkiness	تنه داری
lucubration	شب زنده داری
patchiness	وصله داری
cellarge	حق انبار داری
notbility	خانه داری
conchiferous	داری صدف
non commital	خود داری
bank protection	ساحل داری
anti capitalist	ضد سرمایه داری
angulation	زاویه داری
rhythmicity	نواخت داری
household art	هنرخانه داری
house work	خانه داری
fisk	خزانه داری
dry storage	خشک داری
retenv	خود داری
angularity	گوشه داری
angularity	زاویه داری
continenece	خود داری
vigil	شب زنده داری
altruism	همگونه داری
bursaries	خزانه داری
bursary	خزانه داری
viscosity	شیره داری
fasting	روزه داری
refusals	خود داری رد
Exchequer	خزانه داری
bulkiness	جثه داری
trusteeship	امانت داری
farming	مزرعه داری
sang froid	خود داری
tenancy	اجاره داری
slavery	برده داری
charges	عهده داری
housekeeping	خانه داری
treasury general	خرانه داری کل
tresury general	خزانه داری کل
trusteedhip	امانت داری
communism	مردم داری
refusal	خود داری رد
charge	عهده داری
sang-froid	خود داری
tenure	اجاره داری
vigilance	شب زنده داری
night waking	شب زنده داری
leasehold	اجاره داری
capitalism	سرمایه داری
tenancies	اجاره داری
wakefulness	شب زنده داری
baby sit	بچه داری کردن
refrains	خود داری کردن
precapitalism	ماقبل سرمایه داری
precapitalism	پیش از سرمایه داری
explicit rent	اجاره داری کردن
keeps	حفافت امانت داری
joint tenancy	اجاره داری مشترک
joint tenancy	شرکت در اجاره داری
capitalist countries	کشورهای سرمایه داری
capitalist system	نظام سرمایه داری
How old are you?Whats your age?	چند سال داری ؟
black capitalism	سرمایه داری سیاه
keep	حفافت امانت داری
chamberlainship	پرده داری گنجوری
What do you feel like having today?	امروز تو به چه اشتها داری؟
You have cobwebs in your head. <idiom>	تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
keepworthy	قابل نگه داری
land tenure	اجاره داری زمین
home economics	اقتصاد خانه داری
light housekeeping	کارهای خانه داری
keep house	خانه داری کردن
refraining	خود داری کردن
refrained	خود داری کردن
refrain	خود داری کردن
To keep late nights [hours]	شب زنده داری کردن
day nursery	بچه داری در روز
continence	خویشتن داری پرهیزگاری
day nurseries	بچه داری در روز
nolle proseequi	خود داری از پی کرد
mixed capitalism	سرمایه داری مختلط
procurator general	کفیل خزانه داری
spatiality	فضا داری فضائیت