English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
purchase journal دفتر روزنامه خرید
Other Matches
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
journals دفتر روزنامه
book of account دفتر روزنامه
journal دفتر روزنامه
daybook دفتر روزنامه
day book دفتر روزنامه
journal دفتر روزنامه یکان
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
sales d. دفتر فروش روزنامه
unit journal دفتر روزنامه یکان
journals دفتر روزنامه یکان
purchasing department دفتر خرید
purchasing office دفتر خرید
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
purchase ledger دفتر بزرگ خرید
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
purchase price variance سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order خرید سفارش خرید
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
papers روزنامه
papering روزنامه
newspapers روزنامه
journals روزنامه
newspaper روزنامه
the daily paper روزنامه
papered روزنامه
journal روزنامه
paper روزنامه
cutting برش روزنامه
columns ستون روزنامه
newsman روزنامه فروش
newsmen روزنامه فروش
publicists روزنامه نگار
publicist روزنامه نگار
column ستون روزنامه
daily روزنامه یومیه
editor سردبیر روزنامه
journalism روزنامه نگاری
newsprint طبع روزنامه
journalist روزنامه نگار
dailies روزنامه یومیه
newspapermen روزنامه نگار
newspaperman روزنامه نگار
journalists روزنامه نگار
paper boys روزنامه فروش
official jurnal روزنامه رسمی
gazetteer روزنامه نویس
paper boys روزنامه رسان
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
logbook روزنامه دریاپیمایی
newspaper columns ستونهای روزنامه
paper boy روزنامه رسان
local paper روزنامه محلی
daily news paper روزنامه یومیه
news vendor روزنامه فروش
newsstand روزنامه فروشی
news agent روزنامه فروش
newspaperman روزنامه فروش
paper boy روزنامه فروش
official gazette روزنامه رسمی
newsstand دکه روزنامه فروشی
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
newsprint ماشین چاپ روزنامه
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates نام و آرم روزنامه
newspaper روزنامه نگاری کردن
newspapers روزنامه نگاری کردن
news stand جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news-stands جایگاه فروش روزنامه
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
newsboy پسر روزنامه فروش
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
editoress مدیره روزنامه یامجله
head line عنوان سرصفحه روزنامه
gazette مجله رسمی روزنامه
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
news room اطاق روزنامه خوانی
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
feuilleton پاورقی قسمت پایین روزنامه
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloid روزنامه نیم قطع و مصور
tabloids روزنامه نیم قطع و مصور
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
shirt-tails اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
shirt-tail اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
feuilleton کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
notary public office دفتر
cahier دفتر
volume دفتر
in office در دفتر
ledger دفتر کل
books دفتر
book دفتر
book of account دفتر کل
volumes دفتر
record دفتر
ledgers دفتر کل
booked دفتر
office دفتر
bureau دفتر
bureaus دفتر
offices دفتر
procurement خرید
shopping خرید
purchasing خرید
purchases خرید
bondwoman زن زر خرید
bond servant زر خرید
purchased خرید
underwrote خرید
buy خرید
buys خرید
underwrites خرید
underwrite خرید
purchase خرید
buying خرید
underwriting خرید
underwritten خرید
branch office دفتر شعبه
office of records دفتر بایگانی
official log book of a ship دفتر ثبت
budget bureau دفتر بودجه
central office دفتر مرکزی
office manager رئیس دفتر
bell book دفتر موتورخانه
register در دفتر واردکردن
registers در دفتر واردکردن
registers دفتر ثبت
bill book دفتر بروات
order book دفتر سفارشات
equipment logbook دفتر تجهیزات
registering در دفتر واردکردن
engineering office دفتر مهندسی
end office دفتر انتهایی
head office دفتر مرکزی
registering دفتر ثبت
registries دفتر خانه
orderly room دفتر گروهان
office attorney وکیل دفتر
job office دفتر کارگاه
chancery دفتر خانه
copy book دفتر کپیه
lawyer's office دفتر وکالت
minute book دفتر وقایع
message book دفتر پیام
copy letter book دفتر کپیه
marriage registry دفتر ازدواج
intelligence office دفتر اطلاعات
intelligence office دفتر راهنمایی
note book دفتر کتابچه
courier station دفتر پیک
register دفتر ثبت
notary public دفتر ثبت
notary assistant دفتر یار
drawing office دفتر طراحی
registries دفتر فهرست
information bureau دفتر اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
copybook دفتر سرمشقدار
site office دفتر ساختمانی
cash book دفتر نقدی
cash books دفتر نقدی
cashbook دفتر نقدی
telephone book دفتر تلفن
telephone books دفتر تلفن
run book دفتر رانش
run book دفتر اجرا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com