Dictiornary-Farsi | دفتر مرکزی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
central office	دفتر مرکزی
head office	دفتر مرکزی


Search result with all words

central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
Other Matches

cpu time	مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central	متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
headquarters	شعبه مرکزی اداره مرکزی
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
paching central	سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
central	مرکزی
cl	خط مرکزی
focal	مرکزی
focal line	خط مرکزی
cores	مرکزی
centerline	خط مرکزی
axial	مرکزی
centrical	مرکزی
centre pocket	مرکزی
central pumping station	مرکزی
core	مرکزی
books	دفتر
cahier	دفتر
book of account	دفتر کل
bureau	دفتر
notary public office	دفتر
ledgers	دفتر کل
ledger	دفتر کل
bureaus	دفتر
book	دفتر
office	دفتر
offices	دفتر
record	دفتر
booked	دفتر
volume	دفتر
volumes	دفتر
in office	در دفتر
state government	دولت مرکزی
head office	اداره مرکزی
nucleus	لب هسته مرکزی
subcentral	زیر مرکزی
holding company	شرکت مرکزی
central position	وضعیت مرکزی
concourse	تالار مرکزی
central position	قرارگاه مرکزی
central heating	حرارت مرکزی
central processor	پردازنده مرکزی
central heating	گرمایش مرکزی
three center bonding	پیوند سه مرکزی
three centred curve	منحنی سه مرکزی
central load	بار مرکزی
centralist	مرکزی نگر
centralists	مرکزی نگر
central terminal	پایانه مرکزی
centre game	بازی مرکزی
mainframes	پردازنده مرکزی
mainframe	پردازنده مرکزی
central site	سایت مرکزی
centrically	بطور مرکزی
central processor	پردازشگر مرکزی
centrifugal	گریز از مرکزی
centripetal	جانب مرکزی
central processing unit	واحدپردازنده مرکزی
centrum	جسم مرکزی
centrosymmetric	متقارن مرکزی
spherical angle	زاویه مرکزی
central station	نیروگاه مرکزی
nuclei	لب هسته مرکزی
boost coil	کوئل مرکزی
central convolution	شکنج مرکزی
central bank	بانک مرکزی
directrix	خط تیر مرکزی
central focusing wheel	چرخهزوم مرکزی
central control desk	میزفرمان مرکزی
center	گروه مرکزی
central canal	مجرای مرکزی
center distance	فاصله مرکزی
center base	میدان مرکزی
central city	شهر مرکزی
central	کامپیوتر مرکزی
central	تلفن چی مرکزی
central fissure	شیار مرکزی
central gyrus	شکنج مرکزی
centralized plan	پلان مرکزی
central limit theorem	قضیه حد مرکزی
central head	فشار مرکزی
eccentricities	برون مرکزی
central government	حکومت مرکزی
centralism	مرکزی نگری
eccentricity	برون مرکزی
central sulcus	شیار مرکزی
axial pressure	فشار مرکزی
fore and aft center line	خط مرکزی سراسری
fovea centralis	فرورفتگی مرکزی
journal	دفتر روزنامه
pocket book	دفتر بغلی
official log book of a ship	دفتر ثبت
journals	دفتر روزنامه
audit office	دفتر حسابرسی
copy letter book	دفتر کپیه
cashbook	دفتر نقدی
cash books	دفتر نقدی
chancery	دفتر خانه
office manager	رئیس دفتر
office attorney	وکیل دفتر
note book	دفتر کتابچه
cash book	دفتر نقدی
courier station	دفتر پیک
order book	دفتر سفارشات
orderly room	دفتر گروهان
notary public	دفتر ثبت
copy book	دفتر کپیه
office of records	دفتر بایگانی
intelligence office	دفتر اطلاعات
inquiry office	دفتر اطلاعات
information bureau	دفتر اطلاعات
account book	دفتر حساب
advisory service	دفتر مشاور
automated office	دفتر خودکار
bell book	دفتر موتورخانه
bill book	دفتر بروات
book of account	دفتر روزنامه
equipment logbook	دفتر تجهیزات
branch office	دفتر شعبه
budget bureau	دفتر بودجه
engineering office	دفتر مهندسی
end office	دفتر انتهایی
job office	دفتر کارگاه
lawyer's office	دفتر وکالت
marriage registry	دفتر ازدواج
notary assistant	دفتر یار
day book	دفتر روزنامه
minute book	دفتر وقایع
daybook	دفتر روزنامه
message book	دفتر پیام
office	دفتر کار
office	اطاق دفتر
offices	دفتر کار
offices	اطاق دفتر
intelligence office	دفتر راهنمایی
drawing office	دفتر طراحی
telephone book	دفتر تلفن
technical bureau	دفتر فنی
posting	ثبت در دفتر
postings	ثبت در دفتر
social secretary	رئیس دفتر
bookings	ثبت در دفتر
site office	دفتر مشاوراملاک
site office	دفتر ساختمانی
translation agency	دفتر ترجمه
run book	دفتر رانش
run book	دفتر اجرا
rule off	ته دفتر را بستن
telephnone book	دفتر تلفن
registers	دفتر ثبت
telephone d.	دفتر تلفن
telephone books	دفتر تلفن
registries	دفتر فهرست
registries	دفتر خانه
copybook	دفتر سرمشقدار
information office	دفتر اطلاعات
registers	در دفتر واردکردن
registry	دفتر فهرست
registry	دفتر خانه
waste book	دفتر باطله
registering	در دفتر واردکردن
registering	دفتر ثبت
register	دفتر ثبت
customs	دفتر گمرک
property book	دفتر اموال
inventory	دفتر دارایی
register	در دفتر واردکردن
press copy book	دفتر کپیه
purchasing department	دفتر خرید
purchase ledger	دفتر کل خریدها
purchasing office	دفتر خرید
quartermaster's notebook	دفتر سکانی
book	مجلد دفتر
books	مجلد دفتر
booked	مجلد دفتر
booking	ثبت در دفتر
cns	دستگاه عصبی مرکزی
center of gravity axis	محور ثقل مرکزی
German Central Bank	بانک مرکزی آلمان
center	وسط ونقطه مرکزی
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
GHQ	مخفف ستاد مرکزی
central planning	برنامه ریزی مرکزی
central mass storage	انباره انبوه مرکزی
central tendency measures	اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency	اندازههای گرایش مرکزی
central heating system	دستگاه حرارت مرکزی
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
downtown	قسمت مرکزی شهر
central control panel	تابلوی مرکزی کنترل
cento	سازمان پیمان مرکزی
nave	تالار مرکزی صحن
centre pawns	پیادههای مرکزی شطرنج