English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
To take something to pieces. دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
Other Matches
to go to ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go away ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to regard somebody [something] as something کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
to bring something آوردن چیزی
to get [hold of] something آوردن چیزی
to bring something گیر آوردن چیزی
to bring something بدست آوردن چیزی
to get [hold of] something گیر آوردن چیزی
To process and treat something . چیزی راعمل آوردن
to live through something تاب چیزی را آوردن
to serve something غذا [چیزی] آوردن
to get [hold of] something بدست آوردن چیزی
to obtain something بدست آوردن چیزی
to take something into account چیزی را در حساب آوردن
to buoy something [up] چیزی را به میزان بالا آوردن
to get something to somebody برای کسی چیزی را آوردن
to buoy something [up] چیزی را بالا روی آب آوردن
play down <idiom> ارزش چیزی را پایین آوردن
make good <idiom> بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
bring up <idiom> معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to handle something چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
to tax someone [something] بیش از اندازه بارکردن [فشار آوردن بر] کسی [چیزی]
in wards دل وروده
gastro intestinal وابسته بمعده وروده
viscera دل وروده وجگر و امثال ان
gastro enteritis اماس معده وروده
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
gastro enteric وابسته به معده وروده معدی امعائی
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
overhauls اوراق کردن
cannibalization اوراق کردن
disassemble اوراق کردن
overhaul اوراق کردن
overhauling اوراق کردن
overhauled اوراق کردن
perpetual bonds اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
scrapped خرده اوراق کردن
scrapping نزاع اوراق کردن
scrapping خرده اوراق کردن
scraps نزاع اوراق کردن
scraps خرده اوراق کردن
scrapped نزاع اوراق کردن
salvage اوراق کردن وسایل
salvaged اوراق کردن وسایل
scrap خرده اوراق کردن
salvaging اوراق کردن وسایل
salvages اوراق کردن وسایل
scrap نزاع اوراق کردن
overhauled اوراق کردن کامل
overhaul اوراق کردن کامل
overhauls اوراق کردن کامل
overhauling اوراق کردن کامل
cannibalized محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing محل اوراق کردن وسایل
cannibalises محل اوراق کردن وسایل
cannibalised محل اوراق کردن وسایل
cannibalising محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes محل اوراق کردن وسایل
cannibalize محل اوراق کردن وسایل
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody [something] نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
take something into account <idiom> بخاطر آوردن وتصمیم گیری کردن
to dig up با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
To maki faces. دهن کجی کردن ( ادا در آوردن )
To cut down expenses . خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
to see something as something [ to construe something to be something] چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
lay hands upon something جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to regard something as something چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
To crane ones neck . گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
rack one's brains <idiom> سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
covets میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to push your luck [British English] to press your luck [American English] زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
rectified درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectify درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it <idiom> به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something) <idiom> دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to mind somebody [something] اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن]
fixes می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fix می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
in quires اوراق
papering اوراق
papered اوراق
paper اوراق
papers اوراق
scrap اوراق دورانداختن
drafted اوراق بهادار
draft اوراق بهادار
negotiable instruments اوراق بهادار
scrapped اوراق دورانداختن
drafts اوراق بهادار
savings bond اوراق قرضه
treasury bonds اوراق بهادارخزانه
securities اوراق بهادار
obligations اوراق قرضه
obligation اوراق قرضه
bonds اوراق بهادار
printed matter اوراق چاپی
scraps اوراق دورانداختن
scrapping اوراق دورانداختن
scrapper اوراق کننده
bond اوراق قرضه
document bills اوراق تجارتی
paper اوراق بهادار
papered اوراق بهادار
papers اوراق بهادار
debenture اوراق قرضه
negotiable papers اوراق بهادار
secret papers اوراق سری
commerical papers اوراق تجارتی
papering اوراق بهادار
commercial papers اوراق تجارتی
commercial bills اوراق تجارتی
substituted service اوراق دعوی
government stock اوراق بهاداردولتی
documents پرونده ها [اسناد] [اوراق]
portfolio موجودی اوراق بهادار
scraps ماشین الات اوراق
broker دلال اوراق بهادار
brokering دلال اوراق بهادار
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
junk جنس اوراق وشکسته
brokered دلال اوراق بهادار
brokers دلال اوراق بهادار
stock exchanges بورس اوراق بهادار
junk bonds اوراق قرضهی قمارآمیز
registered bond اوراق قرضه با نام
scrap ماشین الات اوراق
scrapped ماشین الات اوراق
registered securities اوراق بهادار با نام
scrapping ماشین الات اوراق
junk bond اوراق قرضهی قمارآمیز
portfolios موجودی اوراق بهادار
negotiable papers اوراق قابل انتقال
government bonds اوراق قرضه دولتی
preference bonds اوراق قرضه ممتاز
government securities اوراق بهادار دولتی
assumed portfolio اوراق بهادار مفروض
security market بازار اوراق بهادار
stock exchange بورس اوراق بهادار
scrapbook دفتر اجناس اوراق
bearer securities اوراق بهادار بی نام
securities market بازار اوراق بهادار
securities department اداره اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
bond issue صدور اوراق قرضه
stock exchange بورس اوراق بهادار
scrapbooks دفتر اجناس اوراق
archive ضبط اسناد و اوراق بایگانی
ceded portfolio اوراق بهادار واگذار شده
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
loose-leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
appraisement bond اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
loose leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
scrappiness اوراق شدگی ستیزه جویی
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
redemption مبادله اوراق بهادار با پول
transferable commercial instrument اوراق تجارتی قابل انتقال
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
marketable securities اوراق بهادار قابل معامله
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
transferable securities اوراق بهادار قابل انتقال
bearer stock سهام و اوراق قرضه بدون نام
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
pegging تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
commercial paper اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
quotation قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com