Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
white heat
دمای سفید
Other Matches
celsius temperature scale
مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
total temperature
دمای کل
neel temperature
دمای نل
cryogenic temperature
دمای سرمازایی
aniline point
دمای انیلینی
curie temperature
دمای کوری
brittle temperature
دمای شکنندگی
ambient temperature
دمای محیط
effective temperature
دمای موثر
specific heat
دمای ویژه
critical temperature
دمای بحرانی
boyle's temperature
دمای بویل
brightness temperature
دمای درخشایی
brittleness temperature
دمای شکنندگی
transition temperature
دمای تحول
barrel temperature
دمای پاتیل
transition temperature
دمای فراگذری
transition temperature
دمای تبدیل
annealing temperature
دمای تابکاری
annealing point
دمای تابکاری
critical isotherm
هم دمای بحرانی
equiviscous temperature
دمای همدوسندگی
operating temperature
دمای عملیاتی
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
internal temperature
دمای درونی
inversion temperature
دمای وارونگی
high temperature
دمای بالا
kelvin temperature
دمای کلوین
optimum temperature
دمای بهینه
reduced temprature
دمای کاهیده
mixture temperature
دمای اختلاط
absolute temperature
دمای مطلق
maximum temperature
دمای ماکزیمم
room temperature
دمای اتاق
thermodynamic temperature scale
مقیاس دمای ترمودینامیکی
isothermal process
تحول در دمای ثابت
thershold temperature
استانه دمای ذرات
t.g
دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
blackbody temperature
دمای جسم سیاه
condensed mercurytemperature
دمای جیوه متراکم
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
rubbery transition temperature
دمای تبدیل لاستیکی
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
softening temperature
دمای نرم شدن
absolute scale
مقیاس دمای مطلق
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
absolute temperature scale
مقیاس دمای مطلق
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
geothermal gradient
گرادیان دمای زمین
geothermal gradient
شیب دمای زمین
heat deflection temperature
دمای انحراف گرمایی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
rankine temperature scale
مقیاس دمای رانکین
rankin temperature scale
مقیاس دمای رانکین
absolute boiling point
دمای جوش مطلق
exhaust gas temperature
دمای گاز خروجی
yield point at elevated temperatures
نقطه تسلیم در دمای بالا
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
creep strength at elevated temperatures
مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point at normal temperature
نقطه تسلیم در دمای بالا
ice point
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ambient
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
bayonet thermocouple probe
قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
burn in
فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
icebox rivet
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
wein law
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
decarburizing
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
stp
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard condition
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
ntp
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
minever
خز سفید
hoary
سفید
hoary headed
مو سفید
miniver
خز سفید
alabastrine
سفید
blank check
چک سفید
sow white
سفید
shiro
سفید
blank cheques
چک سفید
blankest
سفید
blank cheque
چک سفید
whitest
سفید
blank
سفید
whiter
سفید
white
سفید
whiting
گچ سفید
white tailed
دم سفید
snowy
سفید
snow-white
سفید
chalks
گل سفید
chalking
گل سفید
chalked
گل سفید
silvery
سفید
chalk
گل سفید
riesling
شراب سفید
mulberry
توت سفید
rose of may
نرگس سفید
flagtruce
پرچم سفید
snow-white
سفید برفی
f. of truce
پرچم سفید
white f.
پرچم سفید
duenna
گیس سفید
white
سفید کردن
cows lungwort
بنک سفید
White Paper
کتاب سفید
white meat
گوشت سفید
White Papers
کتاب سفید
white lies
دروغ سفید
white lie
دروغ سفید
coif
عرقچین سفید
white-tailed deer
آهویدم سفید
whiteboard
تخته سفید
carte blanche
کاغذ سفید
snow white
سفید یکدست
whiter
سفید کردن
decolo
سفید کردن
whitest
سفید کردن
cummin
زیره سفید
lilies
سوسن سفید
lily
سوسن سفید
carte blanche
کارت سفید
whitish
تا اندازهای سفید
greater plantain
تخم سفید
king's spear
سوسن سفید
kerosone
نفت سفید
kerosine
نفت سفید
white wool
پشم سفید
blank
سفید سفیدی
blank
ورقه سفید
incandescent light
نور سفید
leucophlegmasia
التهاب سفید
monial
تنگ سفید
madonna lily
گل سوسن سفید
mullein
بنگ سفید
mullen
بنگ سفید
lily white
خیلی سفید
light bread
نان سفید
neutral spirits
الکل سفید
White peacock
طاووس سفید
ragstone
سنگ سفید
ice wool
کرک سفید
gray bearded
ریش سفید
gray
سفید شونده
gray
کبود سفید
habenaria
زر اوند سفید
polar bear
خرس سفید
galvanized iron
اهن سفید
gallvanized iron
اهن سفید
polar bears
خرس سفید
graybeard
ریش سفید
ratch
علامت سفید
greensickness
یزقان سفید
White House
کاخ سفید
hoary headed
ریش سفید
hoariness
سفید مویی
bleaching
سفید گری
blankest
سفید سفیدی
hellebore
خریق سفید
blankest
ورقه سفید
greybeard
ریش سفید
mulberries
توت سفید
tabula rasa
لوح سفید
blank cheques
سفید مهر
white beard
ریش سفید
alabaster
مرمر سفید
white body
بدنه سفید
white book
کتاب سفید
white cast iron
چدن سفید
white-collar
یقه سفید
white collar
یقه سفید
white dwarf
کوتوله سفید
doyens
ریش سفید
wheat bread
نان سفید
doyen
ریش سفید
wall eye
چشم سفید
achromatic
سیاه و سفید
white winged
سفید بال
white space
فاصله سفید
abele
سفید دار
aaron's round
بنک سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com