English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
Other Matches
thermal shock تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
fervor حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour حرارت شدید اشتیاق شدید
visible مرئی
tangible benefits منافع مرئی
visibles کالاهای مرئی
visible مرئی اشکار
tangible assets دارائی مرئی
tangible assets دارائیهای مرئی
visible balance تراز مرئی
visible radiation طیف مرئی
visible radiation تابش مرئی
sight glass شیشه مرئی
visible rising طلوع مرئی
visible setting غروب مرئی
spectral characteristic مشخصه مرئی
visible light نور مرئی
visible horizon افق مرئی
visible spectrum طیف مرئی
contour محیط مرئی
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
on screen formating قالب بندی مرئی
visualization مرئی ساختن سیال
selenocentric مرئی از مرکز ماه
visibles اقلام مرئی تجارت
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
invisible ناپدید غیر مرئی
videos فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
video فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
rest باقیمانده
residuum باقیمانده
remaining باقیمانده
rests باقیمانده
residue باقیمانده
long residue باقیمانده
relict باقیمانده
reminders باقیمانده
residual باقیمانده
leavings باقیمانده
reminder باقیمانده
loose ends باقیمانده
loose end باقیمانده
residues باقیمانده
remainder باقیمانده
annular حلقوی
terete حلقوی
ring cartilage حلقوی
annulate حلقوی
orbiculate حلقوی
vortiginous حلقوی
sigmoid حلقوی
convolute حلقوی
loop code کد حلقوی
cricoid حلقوی
vortical حلقوی
annulated حلقوی
residual variable متغیر باقیمانده
residual volume حجم باقیمانده
split میلههای باقیمانده
well-preserved خوب باقیمانده
residue of the state باقیمانده ترکه
balance of the amount باقیمانده مبلغ
surviving dependent فرد باقیمانده
fragment قطعه باقیمانده
survivor باقیمانده بازمانده
fragmenting قطعه باقیمانده
fragments قطعه باقیمانده
distillation residue باقیمانده تقطیر
reliquix اثار باقیمانده
residual drawdowm افت باقیمانده
residual term جمله باقیمانده
ort باقیمانده غذا
remainder of the period باقیمانده مدت
odds and ends چیز باقیمانده
residual unemployment بیکاری باقیمانده
annulus حلقه حلقوی
ringbolt hitching خفت حلقوی
annular projection برامدگی حلقوی
cup point تیزی حلقوی
ringing حلقوی شدن
peristalsis حرکات حلقوی
ring tension کشش حلقوی
interlocking حلقوی بافتن
ring network شبکه حلقوی
ring nebula سحابی حلقوی
annular jet فوران حلقوی
curl field میدان حلقوی
annular eclipse کسوف حلقوی
fairy ring قارچ حلقوی
snap ring خار حلقوی
loop antenna انتن حلقوی
apple ring fender دفرای حلقوی
bustle pipe لوله حلقوی
loop knot tie گره حلقوی
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
verticillation ارایش حلقوی
ring armature ارمیچر حلقوی
ring جسم حلقوی
ring nebula ابری حلقوی
annular burner مشعل حلقوی
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
remained مانده اثر باقیمانده
remain مانده اثر باقیمانده
functional residual capacity فرفیت باقیمانده عملی
gleaning خده خوشههای باقیمانده پس از
residuary legatee باقیمانده ماترک پس از تقسیم
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
land tail باقیمانده زمینی یکان
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
induction ring heater گرمکن حلقوی القائی
wakes جریانهای حلقوی بال
atoll جزیره مرجانی حلقوی
atolls جزیره مرجانی حلقوی
lyraring nebula سحابی حلقوی شلیاق
bagel نان شیرینی حلقوی
wake جریانهای حلقوی بال
circular shift تغییر مکان حلقوی
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
waked جریانهای حلقوی بال
vortex جریان حلقوی یا گردابی
vortexes جریان حلقوی یا گردابی
convoluted بهم تابیده حلقوی
vortices جریان حلقوی یا گردابی
lyraring nebula ابری حلقوی شلیاق
subsidiaries باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary باقیمانده در محل برای حفافت
oddment تکه و پاره چیز باقیمانده
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
uncoiling غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature ارمیچر حلقوی دندانه دار
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoils غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
uncoil غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiled غیر حلقوی کردن یا شدن
reared دنباله
trails دنباله
trail دنباله
trailing دنباله
tailed دنباله
trailed دنباله
tails دنباله
rear دنباله
rearing دنباله
trainbearer دنباله کش
stems دنباله
stemming دنباله
stemmed دنباله
stem دنباله
tail end دنباله
rears دنباله
tail دنباله
train دنباله
continued form دنباله
wake دنباله کش تی
suites دنباله
suite دنباله
sequel دنباله
appendixes دنباله
appendices دنباله
sequels دنباله
appendix دنباله
follow-ups دنباله
follow-up دنباله
trains دنباله
wakes دنباله کش تی
trained دنباله
following دنباله
waked دنباله کش تی
series دنباله
after image [آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
convert انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
coil antenna انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
sequence دنباله [ریاضی]
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
tailing دنباله تعقیب
full bottomed دنباله دار
the trail of a meteor دنباله شهاب
to follow دنباله داشتن
trailed دنباله داشتن
trailing دنباله داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com