English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
Other Matches
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
bays دهانه خلیج دهانه گشاد
baying دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed دهانه خلیج دهانه گشاد
bay دهانه خلیج دهانه گشاد
tompion دهانه بند لوله توپ دهانه بند
advantages accruning from مزایای حاصله
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
ration strenght انرژی حاصله از جیره
assessments تعیین نتایج حاصله
assessment تعیین نتایج حاصله
elbow grease نیروی حاصله از کاردستی
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
emblements منافع حاصله از زمین
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
bombing errors اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
gulp صدای حاصله از عمل بلع
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
emblements منافع حاصله اززمین مزروعی
gulped صدای حاصله از عمل بلع
ergotism مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
coriolis effect اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
fleshment خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gulps صدای حاصله از عمل بلع
gulping صدای حاصله از عمل بلع
clicked صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
scumble نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
clicks صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
flash burn سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
working asset سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
windchill سرمای حاصله از وزش باد تبرید
solunar حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
click صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
capitalized value درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
thermojet نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
spirochetosis ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
hypervitaminosis ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
lesion زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
stage fright وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
lesions زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
competitive price قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
profits a prendre درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
solipsism فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
borings حفره
chamber حفره
dales حفره
hollows حفره
craters حفره
dale حفره
ventricles حفره
crater حفره
delve حفره
cell حفره
delved حفره
cavitation حفره
delving حفره
cells حفره
delves حفره
ventricle حفره
holed حفره
holes حفره
holing حفره
cavities حفره
hole حفره
cavity حفره
interstice حفره
cavern حفره
caverns حفره
chambers حفره
ditch حفره
fovea حفره
socket حفره
thirl حفره
laigh حفره
sheugh حفره
porous حفره
hollow حفره
sockets حفره
sinus حفره مغ
sinuses حفره مغ
lacuna حفره
sheuch حفره
ditches حفره
loculus حفره
ditched حفره
sucket حفره
venter حفره
potholes حفره
pothole حفره
mold cavity حفره قالب
maw حفره معده
vacuolar حفره مانند
boring حفره کنی
crypts حفره غدهای
loculate حفره دار
charging socket حفره جا شارژر
weak square حفره سوراخ
ozone hole حفره اوزون
vacuolation تشکیل حفره
pit گودال حفره
trilocular دارای سه حفره
pit حفره روباه
vacuolation ایجاد حفره
pits گودال حفره
crypt حفره غدهای
pitting ایجاد حفره
foveiform حفره مانند
pitted حفره دار
pits حفره روباه
vacuolate حفره مانند
calyculate حفره دار
fossa حفره فرورفتگی
camouflet حفره زیرزمینی
gleonid حفره دار
cavitation حفره سازی
camouflet حفره ماسوره
foveal حفره دار
hollows گودی حفره
cavern حفره زیرزمینی
caverns حفره زیرزمینی
alveolate حفره دار
foveate حفره دار
electron hole حفره الکترونی
knot hole محل حفره
fossate حفره دار
hollow گودی حفره
vacuolate حفرهای حفره دار
socket bayonet سرنیزه حفره دار
chamber جان لوله حفره
sinks ته نشینی حفره یاگودال
pit حفره خرج چاه
sink ته نشینی حفره یاگودال
pits حفره خرج چاه
chambers جان لوله حفره
triloculate دارای سه حفره سه یاختهای
excavation گود برداری حفره
cellular expanded بتن با حفره منبسط
electron pair زوج الکترون حفره
fuze cavity حفره نصب ماسوره
loculus حفره کیسه گرده
fox hole سنگر حفره روباه
vacuolar حفرهای حفره دار
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
receptacles حفره درون سلولی گیاه
vesicular مربوط به حفره تاول دار
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
receptacle حفره درون سلولی گیاه
lumen حفره یا مجرای عضولولهای شکل
lacunate وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal وابسته به حفره یا جای خالی
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
lacunar وابسته به حفره یا جای خالی
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
calyculate دارای سطوح حفره دار
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavitation بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
tamping سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
lumen حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
sitzmark حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
et cetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
etcaetera وغیره
estuary دهانه
mouth دهانه
mouthed دهانه
mouthing دهانه
mouths دهانه
estuaries دهانه
mouthpiece دهانه
spanned دهانه
spanning دهانه
spans دهانه
triforium سه دهانه
muzzle دهانه
muzzled دهانه
muzzles دهانه
muzzling دهانه
inlet دهانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com