English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
Other Matches
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
ornamentation تزئین
embellishment تزئین
garnishment تزئین
adornment تزئین
adornments تزئین
embellishments تزئین
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
anconis حاشیه تزئین
bedight تزئین کردن
ornament تزئین کردن
coquillage تزئین صدفی
ancon حاشیه تزئین
floriated تزئین شده باگل
knull [تزئین محدب شکل]
astreated تزئین شده با ستاره ها
emblazonment تزئین با نشان و علائم
marqueterie تزئین باچوب وگوش ماهی
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
pranks شوخی زننده تزئین کردن
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
marquetry تزئین باچوب وگوش ماهی
prank شوخی زننده تزئین کردن
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spots باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
japanize بسبک ژاپونی تزئین نمودن
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
cul-de-lame تزئین آویخته [به مانند اهرام]
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
enrichment [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscape چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaped چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaping چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscapes چشم انداز بامنظره تزئین کردن
boulle تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
landscape gardener متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
needle work سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
landscape gardeners متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
ajaraca [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
rooms اتاق
chambers اتاق
chamber اتاق
room mate هم اتاق
room اتاق
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Room 123 اتاق 123
distorted room اتاق خطاانگیز
operations room اتاق عملیات
batten [تخته ی کف اتاق ]
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
surgery اتاق جراحی
surgeries اتاق جراحی
reception room اتاق انتظار
a double room یک اتاق دو نفره
wheelhouses اتاق سکان
wheelhouse اتاق سکان
sitting-rooms اتاق نشیمن
sitting-room اتاق نشیمن
sitting room اتاق نشیمن
chamber of commerce اتاق تجارت
waiting-room اتاق انتظار
a single room یک اتاق یک نفره
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
assmbly-room اتاق همایش
ante-chamber اتاق انتظار
living rooms اتاق نشیمن
a sinlge room یک اتاق یک نفره
living room اتاق نشیمن
chamber of trade اتاق تجارت
chamber of commerce اتاق بازرگانی
war room اتاق جنگ
roomful بقدر یک اتاق پر
roomfuls بقدر یک اتاق پر
clearing houses اتاق تهاتر
vacuum chamber اتاق خلاء
newsroom اتاق خبر
newsroom اتاق نودادنگاری
newsrooms اتاق خبر
newsrooms اتاق نودادنگاری
undercroft اتاق کلیسا
houseroom اتاق خانه
war room اتاق عملیات
studio اتاق کار
studios اتاق کار
sickroom اتاق بیمار
sickrooms اتاق بیمار
clearing house اتاق تهاتر
common joist تیر کف اتاق
long gallery اتاق طویل
dorter اتاق خواب
bed and breakfast اتاق و صبحانه
vestibular اتاق کوچک بدن
spence اتاق ناهارخوری
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
snow cave اتاق برفی
spense اتاق ناهارخوری
keeping-room اتاق نشیمن
room temperature دمای اتاق
common room اتاق استادان
dortour اتاق خواب
common rooms اتاق استادان
reception room اتاق پذیرایی
reading rooms اتاق قرائت
studding ارتفاع اتاق
linoleum مشمع کف اتاق
reading room اتاق قرائت
toolroom اتاق ابزار
tearoom اتاق چای
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
cabin اتاق کوچک قایق
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
cabins اتاق کوچک قایق
workshop اتاق کار کارگاه
workshops اتاق کار کارگاه
vestries اتاق دعا رخت کن
vestry اتاق دعا رخت کن
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
workroom اتاق کار کارگاه
enclosure اتاق راهبان [دین]
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
Br مخفف اتاق خواب
hall اتاق بزرگ دالان
chamber اتاق خواب خوابگاه
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
chambers اتاق خواب خوابگاه
playrooms اتاق بازی کودکان
playroom اتاق بازی کودکان
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
halls اتاق بزرگ دالان
lead chamber process فرایند اتاق سربی
undercroft اتاق زیر زمینی
calefactory [اتاق گرم صومعه]
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
vestibular مربوط به اتاق کوچک
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com