English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English Persian
reoccupy دوباره اغاز کردن
Other Matches
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
inaugurated اغاز کردن
initiating اغاز کردن
incept اغاز کردن
initiated اغاز کردن
inaugurating اغاز کردن
inaugurates اغاز کردن
inaugurate اغاز کردن
initiate اغاز کردن
launches اغاز کردن
launch اغاز کردن
launched اغاز کردن
commence اغاز کردن
commenced اغاز کردن
births اغاز کردن
birth اغاز کردن
launching اغاز کردن
to push off اغاز کردن
lead off اغاز کردن
inchoate اغاز کردن
push off اغاز کردن
begin اغاز کردن
commencing اغاز کردن
commences اغاز کردن
begins اغاز کردن
initiates اغاز کردن
to take arms جنگ اغاز کردن
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
begin اغاز نهادن شروع کردن
begins اغاز نهادن شروع کردن
tee off اغاز کردن محکم زدن
dawns اغاز اغاز شدن
dawn اغاز اغاز شدن
dawning اغاز اغاز شدن
dawned اغاز اغاز شدن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
alliterate چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
initiates اغاز کردن شروع کردن
initiating اغاز کردن شروع کردن
initiated اغاز کردن شروع کردن
initiate اغاز کردن شروع کردن
tempering (metallurgy) بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refilling دوباره پر کردن
refilled دوباره پر کردن
refresh دوباره پر کردن
refreshed دوباره پر کردن
double-check <idiom> دوباره چک کردن
replenishing دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
refill دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
refills دوباره پر کردن
replenished دوباره پر کردن
replenishes دوباره پر کردن
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rescheduled دوباره برنامهریزی کردن
redefining دوباره تعریف کردن
reappraising دوباره ارزیابی کردن
reappraises دوباره ارزیابی کردن
reinsure دوباره بیمه کردن
re paving دوباره فرش کردن
resurface دوباره روکاری کردن
resurfaced دوباره روکاری کردن
re sort دوباره جور کردن
re strain دوباره صاف کردن
reexamine دوباره امتحان کردن
revisits دوباره ملاقات کردن
resurfaces دوباره روکاری کردن
re form دوباره درست کردن
re export دوباره صادر کردن
reinstall دوباره برقرار کردن
reschedules دوباره برنامهریزی کردن
rescheduling دوباره برنامهریزی کردن
redevelops دوباره پیشرفته کردن
redeveloping دوباره پیشرفته کردن
redeveloped دوباره پیشرفته کردن
redevelop دوباره پیشرفته کردن
redefine دوباره تعریف کردن
redefined دوباره تعریف کردن
redefines دوباره تعریف کردن
re establish دوباره برپا کردن
re establish دوباره تاسیس کردن
revisiting دوباره ملاقات کردن
revisited دوباره ملاقات کردن
republish دوباره منتشر کردن
reinstated دوباره برقرار کردن
reopens دوباره باز کردن
reinstates دوباره برقرار کردن
reopening دوباره باز کردن
reinstating دوباره برقرار کردن
reassociate دوباره متحد کردن
reopened دوباره باز کردن
reassociate دوباره معاشرت کردن
reasure دوباره بیمه کردن
rebind دوباره صحافی کردن
recalculate دوباره حساب کردن
retakes دوباره تسخیر کردن
republish دوباره چاپ کردن
revisit دوباره ملاقات کردن
cold start دوباره روشن کردن
renegotiate دوباره مذاکره کردن
reproduced دوباره چاپ کردن
remonetize دوباره رایج کردن
reappraise دوباره ارزیابی کردن
remarry دوباره عروسی کردن
retake دوباره تسخیر کردن
reinterpret دوباره تفسیر کردن
back fill عمل دوباره پر کردن
reinstate دوباره برقرار کردن
retaken دوباره تسخیر کردن
reorder دوباره مرتب کردن
reliving دوباره تجربه کردن
reimport دوباره وارد کردن
rejuvenating دوباره جوان کردن
reactivate دوباره فعال کردن
rejuvenates دوباره جوان کردن
rejuvenated دوباره جوان کردن
reactivated دوباره فعال کردن
remarried دوباره عروسی کردن
reactivates دوباره فعال کردن
revises دوباره چاپ کردن
redistribute دوباره پخش کردن
reorganizing دوباره متشکل کردن
rebuilds دوباره ساختمان کردن
reconditioned دوباره درست کردن
redirects دوباره راهنمایی کردن
redirecting دوباره راهنمایی کردن
relives دوباره تجربه کردن
redirected دوباره راهنمایی کردن
redirect دوباره راهنمایی کردن
relived دوباره تجربه کردن
relive دوباره تجربه کردن
recondition دوباره درست کردن
redistributing دوباره پخش کردن
revise دوباره چاپ کردن
redistributed دوباره پخش کردن
reconditions دوباره درست کردن
reactivating دوباره فعال کردن
reorganize دوباره متشکل کردن
reproducing دوباره چاپ کردن
reorganising دوباره متشکل کردن
rephrases دوباره عبارتبندی کردن
reorganises دوباره متشکل کردن
reorganised دوباره متشکل کردن
regains دوباره تصرف کردن
regaining دوباره تصرف کردن
reforge دوباره جعل کردن
rephrasing دوباره عبارتبندی کردن
regained دوباره تصرف کردن
reschedule دوباره برنامهریزی کردن
reorganized دوباره متشکل کردن
rephrased دوباره عبارتبندی کردن
remarries دوباره عروسی کردن
rebuild دوباره ساختمان کردن
rephrase دوباره عبارتبندی کردن
oversrike دوباره چاپ کردن
revising دوباره چاپ کردن
rejuvenate دوباره جوان کردن
reproduce دوباره چاپ کردن
rejuveoize دوباره جوان کردن
redistributes دوباره پخش کردن
reproduces دوباره چاپ کردن
reorganizes دوباره متشکل کردن
regain دوباره تصرف کردن
reuse دوباره استفاده کردن
retaking دوباره تسخیر کردن
re-examined دوباره بازپرسی کردن
retransmit دوباره مخابره کردن
recommit دوباره زندان کردن
recompose دوباره انشاء کردن
revalidate دوباره پادار کردن
re-examines دوباره بازپرسی کردن
re-examining دوباره بازپرسی کردن
redeliver دوباره مستخلص کردن
re-examine دوباره بازپرسی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com