Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
Other Matches
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reschedules
دوباره قرار گذاشتن
rescheduled
دوباره قرار گذاشتن
reschedule
دوباره قرار گذاشتن
rescheduling
دوباره قرار گذاشتن
reinstall
دوباره کار گذاشتن
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی رفتن
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
replenish
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
refreshes
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
relived
دوباره تجربه کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
relive
دوباره تجربه کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
relives
دوباره تجربه کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
reimport
دوباره وارد کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
cold start
دوباره روشن کردن
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
restart
روشن کردن دوباره
rebuild
دوباره ساختمان کردن
retaking
دوباره تسخیر کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
resorb
دوباره جذب کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
re paving
دوباره فرش کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
revise
دوباره چاپ کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
revises
دوباره چاپ کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
republish
دوباره منتشر کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
republish
دوباره چاپ کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
regain
دوباره تصرف کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
regained
دوباره تصرف کردن
recollect
دوباره جمع کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
recommit
دوباره زندان کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
reconditions
دوباره درست کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
regains
دوباره تصرف کردن
reopening
دوباره باز کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
reopened
دوباره باز کردن
reopen
دوباره باز کردن
re establish
دوباره برپا کردن
re strain
دوباره صاف کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
re export
دوباره صادر کردن
re form
دوباره درست کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reopens
دوباره باز کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
recollected
دوباره جمع کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
recollects
دوباره جمع کردن
re sort
دوباره جور کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
reinstate
دوباره برقرار کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
recondition
دوباره درست کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
revising
دوباره چاپ کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
rearm
دوباره مسلح شدن یا کردن
rally
دوباره جمع اوری کردن
rallies
دوباره جمع اوری کردن
redressed
دوباره پوشیدن جبران کردن
reabsorb
دوباره مکیدن و جذب کردن
iterate
دوباره گفتن بازگو کردن
reestablish
دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
redress
دوباره پوشیدن جبران کردن
restart
بازاغازی دوباره شروع کردن
reproduce
چاپ کردن دوباره ساختن
ruminating
اندیشه کردن دوباره جویدن
recommit
دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
to pick up
فراگرفتن دوباره پیدا کردن
rallied
دوباره جمع اوری کردن
redresses
دوباره پوشیدن جبران کردن
reproduces
چاپ کردن دوباره ساختن
remount
برگشتن دوباره سوار کردن
regenerate
دوباره خلق شدن یا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com