English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
English Persian
resurface دوباره روکاری کردن
resurfaced دوباره روکاری کردن
resurfaces دوباره روکاری کردن
Other Matches
reface روکاری کردن
refinish روکاری تازه کردن
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
face work روکاری
surfacing روکاری
face-work روکاری
facing روکاری
seal coat روکاری
sealing coat روکاری سیاه
brick veneer روکاری اجری
hard finish روکاری زبر
bituminous facing روکاری قیری
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy) بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relays دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refresh دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
refilling دوباره پر کردن
double-check <idiom> دوباره چک کردن
refills دوباره پر کردن
replenished دوباره پر کردن
replenishes دوباره پر کردن
refreshed دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
refilled دوباره پر کردن
refill دوباره پر کردن
replenishing دوباره پر کردن
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reproduces دوباره چاپ کردن
redevelop دوباره پیشرفته کردن
regain دوباره تصرف کردن
rescheduled دوباره برنامهریزی کردن
redeveloped دوباره پیشرفته کردن
rephrasing دوباره عبارتبندی کردن
redistributing دوباره پخش کردن
reschedule دوباره برنامهریزی کردن
reappraising دوباره ارزیابی کردن
reliving دوباره تجربه کردن
reappraises دوباره ارزیابی کردن
reappraised دوباره ارزیابی کردن
revalidate دوباره پادار کردن
regaining دوباره تصرف کردن
reappraise دوباره ارزیابی کردن
rephrases دوباره عبارتبندی کردن
redeveloping دوباره پیشرفته کردن
redistributes دوباره پخش کردن
relive دوباره تجربه کردن
reproduce دوباره چاپ کردن
redistributed دوباره پخش کردن
regained دوباره تصرف کردن
redistribute دوباره پخش کردن
relived دوباره تجربه کردن
relives دوباره تجربه کردن
redevelops دوباره پیشرفته کردن
oversrike دوباره چاپ کردن
rephrase دوباره عبارتبندی کردن
reproduced دوباره چاپ کردن
remarry دوباره عروسی کردن
rephrased دوباره عبارتبندی کردن
remarries دوباره عروسی کردن
remarried دوباره عروسی کردن
reproducing دوباره چاپ کردن
reschedules دوباره برنامهریزی کردن
reexamine دوباره امتحان کردن
remonetize دوباره رایج کردن
recompose دوباره انشاء کردن
recommit دوباره زندان کردن
renegotiate دوباره مذاکره کردن
reoccupy دوباره اغاز کردن
retaking دوباره تسخیر کردن
reorder دوباره مرتب کردن
recalculate دوباره حساب کردن
rebind دوباره صحافی کردن
reasure دوباره بیمه کردن
reassociate دوباره معاشرت کردن
reassociate دوباره متحد کردن
reinterpret دوباره تفسیر کردن
reinsure دوباره بیمه کردن
reinstall دوباره برقرار کردن
reengage دوباره استخدام کردن
reemploy دوباره استخدام کردن
reforge دوباره جعل کردن
rewiring دوباره سیمکشی کردن
revising دوباره چاپ کردن
rewires دوباره سیمکشی کردن
rejuveoize دوباره جوان کردن
revises دوباره چاپ کردن
rewired دوباره سیمکشی کردن
redeliver دوباره مستخلص کردن
revise دوباره چاپ کردن
reimport دوباره وارد کردن
retakes دوباره تسخیر کردن
re strain دوباره صاف کردن
retransmit دوباره مخابره کردن
retrocede دوباره واگذار کردن
retake دوباره تسخیر کردن
rewake دوباره بیدار کردن
rewire دوباره سیمکشی کردن
reorganizing دوباره متشکل کردن
reorganizes دوباره متشکل کردن
reorganize دوباره متشکل کردن
reorganising دوباره متشکل کردن
reorganises دوباره متشکل کردن
reorganised دوباره متشکل کردن
rescheduling دوباره برنامهریزی کردن
retranslate دوباره ترجمه کردن
reuse دوباره استفاده کردن
retry دوباره ازمایش کردن
re sort دوباره جور کردن
re paving دوباره فرش کردن
republish دوباره چاپ کردن
republish دوباره منتشر کردن
re form دوباره درست کردن
retaken دوباره تسخیر کردن
re export دوباره صادر کردن
re establish دوباره تاسیس کردن
re establish دوباره برپا کردن
resorb دوباره جذب کردن
restart روشن کردن دوباره
retry دوباره محاکمه کردن
regains دوباره تصرف کردن
reorganized دوباره متشکل کردن
redefine دوباره تعریف کردن
reactivate دوباره فعال کردن
redefined دوباره تعریف کردن
revisit دوباره ملاقات کردن
revisited دوباره ملاقات کردن
recondition دوباره درست کردن
redefines دوباره تعریف کردن
cold start دوباره روشن کردن
redefining دوباره تعریف کردن
revisiting دوباره ملاقات کردن
redirects دوباره راهنمایی کردن
redirecting دوباره راهنمایی کردن
reinstating دوباره برقرار کردن
reactivated دوباره فعال کردن
recollect دوباره جمع کردن
recollected دوباره جمع کردن
recollecting دوباره جمع کردن
recollects دوباره جمع کردن
regarding دوباره تسطیح کردن
reopens دوباره باز کردن
reopening دوباره باز کردن
reopened دوباره باز کردن
reopen دوباره باز کردن
reinstate دوباره برقرار کردن
reactivating دوباره فعال کردن
reactivates دوباره فعال کردن
reinstates دوباره برقرار کردن
revisits دوباره ملاقات کردن
redirected دوباره راهنمایی کردن
reconditioned دوباره درست کردن
re-examines دوباره بازپرسی کردن
re-examining دوباره بازپرسی کردن
revalue دوباره ارزیابی کردن
reinstated دوباره برقرار کردن
revalued دوباره ارزیابی کردن
redirect دوباره راهنمایی کردن
revalues دوباره ارزیابی کردن
revaluing دوباره ارزیابی کردن
back fill عمل دوباره پر کردن
rebuilds دوباره ساختمان کردن
rebuild دوباره ساختمان کردن
re-examined دوباره بازپرسی کردن
rejuvenates دوباره جوان کردن
rejuvenating دوباره جوان کردن
rejuvenate دوباره جوان کردن
rejuvenated دوباره جوان کردن
re examine دوباره بازپرسی کردن
re-examine دوباره بازپرسی کردن
reconditions دوباره درست کردن
repair جبران کردن دوباره دایر کردن
repaired جبران کردن دوباره دایر کردن
remounts برگشتن دوباره سوار کردن
to pick up فراگرفتن دوباره پیدا کردن
rallied دوباره جمع اوری کردن
after hardening دوباره سخت کردن پلاستیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com