Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
redeliver
دوباره مستخلص کردن
Other Matches
rescuer
مستخلص کننده
rescuers
مستخلص کننده
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refills
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
oversrike
دوباره چاپ کردن
retaking
دوباره تسخیر کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
rebuild
دوباره ساختمان کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
re establish
دوباره برپا کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
re paving
دوباره فرش کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
re sort
دوباره جور کردن
re strain
دوباره صاف کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
re export
دوباره صادر کردن
relive
دوباره تجربه کردن
re form
دوباره درست کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
recondition
دوباره درست کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
recommit
دوباره زندان کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
relived
دوباره تجربه کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
resorb
دوباره جذب کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
restart
روشن کردن دوباره
reopened
دوباره باز کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
reinstate
دوباره برقرار کردن
republish
دوباره چاپ کردن
reopening
دوباره باز کردن
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
reopens
دوباره باز کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
reopen
دوباره باز کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
republish
دوباره منتشر کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
regains
دوباره تصرف کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
recollect
دوباره جمع کردن
recollected
دوباره جمع کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
recollects
دوباره جمع کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
revising
دوباره چاپ کردن
relives
دوباره تجربه کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
regained
دوباره تصرف کردن
regain
دوباره تصرف کردن
revises
دوباره چاپ کردن
revise
دوباره چاپ کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
reimport
دوباره وارد کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
cold start
دوباره روشن کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
reconditions
دوباره درست کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
repair
جبران کردن دوباره دایر کردن
repaired
جبران کردن دوباره دایر کردن
reabsorb
دوباره مکیدن و جذب کردن
redress
دوباره پوشیدن جبران کردن
to pick up
فراگرفتن دوباره پیدا کردن
regenerating
دوباره خلق شدن یا کردن
reproduced
چاپ کردن دوباره ساختن
regenerated
دوباره خلق شدن یا کردن
regenerates
دوباره خلق شدن یا کردن
reproduce
چاپ کردن دوباره ساختن
reproduces
چاپ کردن دوباره ساختن
regenerate
دوباره خلق شدن یا کردن
rally
دوباره جمع اوری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com