Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
Other Matches
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
to tip something
[British E]
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
mesozoic era
دوران دوم زمین شناسی
environmentalism
محیط زیست شناسی
psychonomics
محیط شناسی روانی
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
environmental refugee
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
pteridology
مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
rezone
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
ancientness
قدمت
archaism
قدمت
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
primordiality
قدمت بسیار
oldness
قدمت پیری
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
antiquities
روزگار باستان قدمت
antiquity
روزگار باستان قدمت
linkages
حلقههای زنجیر
linkage
حلقههای زنجیر
saturn rings
حلقههای زحل
custodians
حلقههای نوار
collector rings
حلقههای لغزان
slip rings
حلقههای لغزان
custodian
حلقههای نوار
rings
حلقههای دارحلقه
constituents
ماده متشکله
constituent
ماده متشکله
constituent
جزء متشکله
constituents
جزء متشکله
time honored
مورد احترام بعلت قدمت
still rings
حلقههای بی حرکت ژیمناستیک
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
mechanisms
اجزاء متشکله چیزی
mechanism
اجزاء متشکله چیزی
polyunsaturated
دارای حلقههای اشباع نشده
gimmal
ساخته شده از حلقههای تودرتو
precursors
ماده متشکله جسم جدید
precursor
ماده متشکله جسم جدید
teratoma
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
phosphene
حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
qualitative analysis
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
aeolian soil
خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
particularism
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
kame
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
ager
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
gem-set rug
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
kaolin
خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
appraisal
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
speed
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeding
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
shaw
ردیف درختان
vinedresser
باغبان درختان مو
foliage
برگ درختان
silva
درختان جنگلی
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
deforestation
قطع درختان جنگلی
cankers
یکجورافت درختان میوه
bast
پوست لیفی درختان
whitewood
درختان چوب سفید
evergreen trees
درختان همیشه سبز
roble
انواع درختان کاج
canker
یکجورافت درختان میوه
metasequoia
انواع درختان برگریزکاج
pomona
الهه درختان میوه
federal government
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
acorn
میوهء تیرهء درختان بلوط
topiary
مربوط بارایش وتزئین درختان
acorns
میوهء تیرهء درختان بلوط
The trees give a pleasant shade .
درختان سایه قشنگه می اندازد
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
pine barren
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
gutta percha
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
egger
یکجورپروانه که نوزادش برگ درختان رازیان میرساند
defoliants
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
woodlot
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
cracking
شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
girdler
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
a corduroy road
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
defoliant
گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
flame tree
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
extemporarily
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
reading
مطالعه
readings
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
etude
مطالعه
study
مطالعه
studying
مطالعه
studies
مطالعه
off hand
بی مطالعه
perusal
مطالعه
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
explore
مطالعه کردن
examine
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
praxeology
مطالعه رفتارانسان
lucubration
مطالعه سخت
survey
مطالعه مجمل
surveyed
مطالعه مجمل
surveys
مطالعه مجمل
study habits
عادتهای مطالعه
evaluate
مطالعه کردن
system study
مطالعه سیستم
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
survey
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
impromptu
بی مطالعه تصنیف
look into
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
unstudied
مطالعه نشده
at sight
بی مطالعه قبلی
studio
اطاق مطالعه
studios
اطاق مطالعه
enquire into
مطالعه کردن
portable standard
چراغ مطالعه
motion study
مطالعه ی حرکت
studied
از روی مطالعه
tump
توده درختان واقع بر روی تپه توده
self study
مطالعه پیش خود
ethnography
مطالعه علمی نژادها
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
teleology
مطالعه حکمت غایی
subjects
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
subjected
مبحث موضوع مطالعه
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
thought out
سنجیده مطالعه شده
thought-out
سنجیده مطالعه شده
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
subject
مبحث موضوع مطالعه
criminology
مطالعه علمی جرم
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
well read
اهل مطالعه و تحقیق
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
cycled
دوران
swimming
دوران
gyration
دوران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com